مکرون – رامالله؛ از احتیاط تا اعتراف دیپلماتیک

موضع فرانسه در قبال فلسطین و فراز و نشیبهای روابط پاریس – تلآویو، همواره یکی از مولفههای حساس در سیاست خارجی الیزه در خاورمیانه بوده است؛ اما در دوران ریاستجمهوری «امانوئل مکرون»، این سیاستگذاری شکلی پاندولی و چندلایه به خود گرفته و از رویکردی محتاطانه و میانهرو در دولت نخست وی، به اعترافی دیپلماتیک در ماههای گذشته و پیشرو در روزهای اخیر تبدیل شده است.
به عبارتی، مکرون در دولت اول خود به شکل عمده، نه صراحت در حمایت از تشکیل کشور فلسطینی داشت و نه مسیر شجاعانهای همچون پیشینیان خود «ژاک شیراک» یا در مواردی «نیکولا سارکوزی» را پی گرفت.
رویکرد او بیشتر بر «راهحل دو دولت» بهعنوان یک کلیشه دیپلماتیک تاکید داشت و ترجیح میداد که میان هماهنگی با متحدان غربی و تداوم ارتباط با رژیم صهیونیستی، توازنی دیپلماتیک و بدون حاشیه برقرار سازد؛ تا اینکه نقطه عطف این راهبرد در فوریه ۲۰۲۴ (بهمن ۱۴۰۲) شکل گرفت و مکرون با زبانی نرمتر اعلام کرد که «به رسمیت شناختن فلسطین برای فرانسه تابو نیست!»؛ سخنانی که میتوان آن را پیشزمینهای برای تصمیم کنونی این سیاستمدار جوان ارزیابی کرد.
در این میان چهرههای سیاسی داخلی و احزاب فرانسه نیز موضعگیریهای مختلف و گاه بسیار متضادی در قبال به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین داشته و دارند که در شکلدهی به تصمیم نهایی مکرون بیتاثیر نیست.
سیاستمدارانی همچون مارین لو پن از حزب راست افراطی «اجتماع ملی» که مواضع او به شکل عمده در حمایت کامل از رژیم صهیونیستی استوار بوده یا ژان لوک ملانشون رهبر جریان چپ افراطی «فرانسه تسلیمناپذیر» و ائتلاف «نوپس» که همواره از حقوق فلسطنیان دفاع کرده است.
در تشریح و تبیین مواضع این دو سیاستمدار تاثیرگذار در جامعه فرانسویان، به ویژه در میان رایدهندگان، میتوان یادآوری کرد که لو پن در عین حال مخالفت صریحی با مداخلات نظامی فرانسه در خارج و بهویژه در خاورمیانه نشان داده و نگاه ضدمهاجرتی او باعث میشود تا هرگونه اظهارنظر درباره فلسطین با بازتاب منفی در میان رایدهندگان به حزب او همراه شود، اما در طرف دیگر، ملانشون از چهرههای برجسته سیاست فرانسه است که آشکارا رژیم اسرائیل را به آپارتاید متهم کرده و تاخیر در به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین را جایز نمیداند.
البته برخی سیاستمداران میانهرو نیز در این طیف از موضعگیری با ملانشون هم قدم هستند که میتوان به سیاستمدار کهنهکار و مطرحی همچون دومینیک دو ویلپن نخستوزیر پیشین و دیپلماتی که با نطق تاریخیاش در سازمان ملل متحد علیه جنگ عراق شناخته میشود، اشاره داشت که از گذشتههای دور از تشکیل کشور مستقل فلسطینی حمایت کرده است.
این سیاستمدار که از چهرههای قدیمی و قابل احترام در ساختار سیاست خارجی فرانسه است، اگرچه فاقد قدرت رسمی است، ولی نگاه ساختاری او به نظم بینالملل و نقش او در نهادهای فکری پاریس، جایگاهی مرجعگونه دارد که در شکلدهی گفتمان نخبگانی، بیتاثیر نیست؛ سیاستمداری که به عنوان یکی از گزینههای مطرح انتخابات ۲۰۲۷ ریاست جمهوری فرانسه و رقیب حزب مکرون ارزیابی میشود و این روزها فعالیت گستردهای در شبکههای اجتماعی و رسانههای فرانسوی دارد.
حال با این توضیحات، زمانی که به دولت دوم مکرون قدم میگذاریم، توازنگرایی الیزه در قبال موضوع فلسطین و رژیم اسرائیل، جای خود را به نشانههایی از چرخش میدهد و در نهایت مواضع اخیر مکرون، از جمله حمایت او از بهرسمیت شناختن فلسطین پس از آغاز جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳(۱۵ مهر ۱۴۰۲) از فشاری حکایت دارد که او هم از درون جامعه سیاسی فرانسه و هم از تحولات جهانی دریافت میکند و میرود که ایده تشکیل کشور مستقل فلسطین را جامعه عمل بپوشاند.
بیتردید شناسایی کامل دولت فلسطین آثار حقوقی و دیپلماتیک فراوانی خواهد داشت که در این زمینه میتوان به ارتقای نمایندگی فلسطین به سطح سفارت و توانایی شرکت رسمی آن در مجامع بینالمللی اشاره کرد؛ اگرچه پذیرش کامل آن به عنوان عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد همچنان با وتوی آمریکا مسدود میماند، اما ممکن است سایر کشورهای جهان به ویژه اروپاییها را برای پیوستن به این سیاست متقاعد کند.
حال در فضایی که اروپا با بحرانهای هویتی و مهاجرتی دست و پنجه نرم میکند و فرانسه در متن بحرانهای آفریقا و خاورمیانه به دنبال نقشآفرینی است، چرخش مکرون از موضع محافظهکارانه به حمایت ضمنی از تشکیل کشور مستقل فلسطین، تنها یک مانور نمادین نیست، بلکه تلاشی برای بازتعریف نقش فرانسه در نظم جهانی، بازسازی مشروعیت درونی و جلوگیری از واگذاری میدان به رقبای پرسر و صدای داخلی و خارجی است.
هرچند این چرخش هنوز به سطح اقدامهای عملی نرسیده و باید تا سپتامبر پیشرو برای طرح موضوع توسط فرانسه در سازمان ملل متحد منتظر ماند، اما حتی طرح احتمال بهرسمیت شناختن رسمی فلسطین، نشان میدهد که سایه سنگین کشور فلسطینی بیش از گذشته بر معادلات سیاست خارجی فرانسه افتاده است.