اپوزیسیون اسراییلی
ترک وطن تا بیخانمانی

حالا دو سال از قمار بزرگ جماعت معاند میگذرد. قماربازهایی که به باختن عادت دارند و از وعده دادنهای سر خرمن برای تحقق آرزوی سقوط نظام نه خسته میشوند و نه درس میگیرند. ملت ایران فراموش نمیکند در این قمار چه کسانی از طیفهای مختلف سلبریتی و سیاسی در داخل و خارج کشور حاضر شدند دار و ندار خود را حراج کرده و اندک آبرویی که تحت عناوین مختلف هنری، ورزشی و غیره کسب کرده بودند به بهایی ناچیز بفروشند.
روسیاهی ماند به زغال
در میان دوستان و سیاسیون داخلی کم نبودند کسانی که هرکدام گاه و بیگاه سنگی به سوی این درخت چهل و چند ساله پرتاب کرده و در جهت سرکوب ثبات نظام قدم برداشتند. افرادی که سرمست از لبریز کردن خشم بخشی از مردم به دنبال صید ماهی سیاسی خود از آب گلآلود ناشی از حوادث سال 1401 تا 1402 بودند و با توهین، نیش و کنایه مدافعان امنیت و استقلال کشور را مخاطب قرار میدادند؛ اما زمان گذشت و روسیاهی ماند به زغال!
تاریخ و تجربه، این استاد سختگیر نشان داد چگونه ابتدا امتحان می گیرد و سپس درس میدهد. کسانی که در داخل کشور در این گرداب افتاده و قربانی شدند، با رأفت اسلامی و دادگری روبهرو شدند و آنهایی که راه دشمنی در پیش گرفتند و از اصلاح سر باز زدند، به جزای خود رسیدند؛ اما گروه مخالفین و اپوزیسیون خارجنشین سرنوشت عبرتآموزی جالب دیگری دارند.
ترک وطن تا بیخانمانی
قدم اول باختن قمار از ترک وطن آغاز میشود، عوامل متعددی باعث میشوند اپوزیسیون شکست خورده و به جایی برسد که در سالگرد حوادث 1401 و فوت مهسا امینی از سنگ صدا دربیاید؛ اما از اپوزیسیون پرمدعا نه! دلایل شکست اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران به چند عامل کلیدی برمیگردد که میتوان سه مورد آن را به شرح زیر اشاره کرد: 1. پایش دقیق و نظارت شدید: دولت جمهوری اسلامی از ابزارهای پایشگرایانه شامل هدایت گسترده افکار و مدارا با مخالفین، شفافسازی و خنثیسازی توطئههای معاندین برای جلوگیری از فعالیتهای اپوزیسیون استفاده میکند. این نظارت و مدارا با مخالفین داخلی بهطور مستقیم بر توانایی گروههای معاند برای سازماندهی و فعالیت مؤثر ضدامنیتی تأثیر میگذارد. 2. عدم وحدت و همگرایی میان مخالفین: اپوزیسیون شامل گروهها و جریانهای سیاسی متنوعی است که در ایدئولوژیها و اهداف خود اختلاف دارند. این عدم وحدت مانع از شکلگیری یک جبهه متحد و کارآمد میشود. در واقع آنها برای اهدافی شفاف تلاش نمیکنند، بلکه به دنبال امیال شخصی خود هستند و مطالبات جمعی را نردبان ترقی فردی میبینند.
فروپاشی ادبیات براندازان
ادبیات براندازی در دو سال اخیر به شدت رو به افول رفته است تا جایی که دیگر کمتر کسی در داخل کشور به وعدههای اپوزیسیون محلی از اعراب میگذارد. دلایل این امر را میتوان در پنج مورد زیر بررسی کرد: 1. ناامیدی و عدم اعتماد عمومی نسبت به اپوزیسیون: با توجه به تاریخچه شکستهای قبلی و مشاهده اختلافات و تعارضات فاحش در شعار و عمل، بخش بزرگی از مردم نسبت به اپوزیسیون و توانایی آن برای ایجاد تغییرات مثبت ناامید شدهاند. این عدم اعتماد بر حمایت اجتماعی از اپوزیسیون تأثیر میگذارد. 2. ضعف در استراتژی و راهبری: بسیاری از گروههای اپوزیسیون نتوانستهاند یک استراتژی مؤثر و عملی طراحی کنند. این شامل عدم توانایی در بسیج مردم و استفاده از رسانهها برای رساندن پیامهای خود است. در واقع اپوزیسیون خود خوانده حتی نمیتواند برای صرف یک وعده شام نیروهایش را به اجماع برساند و تفرقه میان آنها موج میزند. 3. فشارهای بینالمللی: تغییرات سیاسی و اقتصادی در سطح بینالمللی میتواند بر وضعیت داخلی ایران تأثیر بگذارد. برخی افراد اپوزیسیون به دلیل تحریمها و فشارهای خارجی، نتوانستهاند از حمایتهای بینالمللی بهرهمند شوند. دلیل آن هم مغایرت شعارهای تجزیهطلبانه و ضد امنیتی است که به صراحت با قوانین بینالمللی در تعارض بوده و هر دولتی در دنیا با این گروهکهای ضد آرامش کنار نخواهد آمد. 4. تجربه و سازماندهی ناکافی: بسیاری از گروههای اپوزیسیون تجربه و سازماندهی کافی برای مقابله با نظام قدرتمند جمهوری اسلامی را ندارند.
این کمبود تجربه باعث میشود که نتوانند به درستی به چالشها پاسخ دهند، چون اساسا هیچ طرح مرکزی و محوری میان آنها وجود ندارد. مانند همان فقدان گفتمانی که در کف دانشگاههای تهران در حوادث 1401 شاهد آن بودیم. 5. نقش نهادهای مذهبی و مرجع در تحکیم امنیت: نهادهای مذهبی و مرجع در ایران از قدرت گفتوگو و نفوذ بالایی میان اقشار مردم و آحاد ملت برخوردارند و میتوانند بر روندهای سیاسی تأثیر بگذارند. این عوامل در مجموع باعث شدهاند که اپوزیسیون جمهوری اسلامی در تحقق اهداف شوم خود با چالشهای جدی مواجه شود و عاجز باشد.
شکاف ایدئولوژیک اپوزیسیونی
نکتهای که در نامه اخیر فائزه هاشمی هم نمایان بود. نامهای که فائزه هاشمی از مشاهدات خویش از رفتار تعجببرانگیز محکومان امنیتی در داخل زندان نوشته و منتشر کرده است نشان میدهد او تا حدودی توانسته به ماهیت واقعی اپوزیسیون نظام پی ببرد.
نامه اخیر فائزه هاشمی که در آن بهطور مستقیم و بیپرده به مشکلات و اختلافات درونی اپوزیسیونهای خارج از ایران اشاره دارد، به خوبی بازتابدهنده یکی از مهمترین دلایل شکست این گروهها در رسیدن به اهداف سیاسیشان است. اختلافات درونی اپوزیسیونها، همانطور که فائزه هاشمی نیز به آن اشاره کرده، نقش عمدهای در ناتوانی آنها در ایجاد یک جبهه متحد و هماهنگ علیه حکومت داشته است.
یکی از مهمترین عواملی که به شکست اپوزیسیونها منجر شده، نبود همگرایی در اهداف و استراتژیهاست. عدم توانایی گروههای مخالف برای رسیدن به یک توافق جمعی و تشکیل یک ائتلاف واقعی، به فروپاشی این حرکتها کمک کرده است.
شکاف ایدئولوژیک بین گروههای مختلف است. از جمهوریخواهی تا مشروطهخواهی، از لیبرالیسم تا سوسیالیسم، هر کدام از این گروهها دیدگاهها و برنامههای متفاوتی دارند که در بسیاری از موارد با یکدیگر در تضاد هستند. این تضادهای ایدئولوژیک باعث شده تا نهتنها ائتلافی جامع شکل نگیرد، بلکه حتی برخی از گروهها به مخالفت علنی با یکدیگر بپردازند.
براندازی، خواب پریشانی که دیگر تعبیر ندارد
این جمهوری اسلامی است که در میان طوفان حوادث همچنان ایستادگی میکند. براندازی جمهوری اسلامی به دلایل متعددی دشوار است که به اختصار میتوان به پنج مورد که خواب براندازان را به کابوسی بدون تعبیر تبدیل کرده به صورت زیر اشاره کرد: 1. قدرت نظامی و امنیتی: جمهوری اسلامی دارای نهادهای نظامی و امنیتی قدرتمندی است که میتواند به سرعت به تهدیدات پاسخ دهد. در دو سال اخیر به موازات جنگ نرم و تبلیغاتی که در اذهان و فضای مجازی جریان داشت، حملات تروریستی بسیاری برای ضربه زدن به ساختار اجتماعی و آرامش مردم تدارک دیده شد که هر بار خنثی گردید. از جمله حملاتی که به اماکن مذهبی و فرهنگی صورت گرفت و متأسفانه در سایه آشوب جنگ ترکیبی همهجانبه برخی از آنها به ترورهایی کور نیز ختم شد. 2. حمایت حداکثری اقشار: بخشهای بزرگی از جامعه همواره از نظام حمایت میکنند و این حمایت به تقویت پایههای نظام کمک میکند. این بخش در واقع همان عموم مردم هستند. 3. تجربه تاریخی: تجارب گذشته در براندازی نظامها نشان میدهد که این فرآیند معمولا با چالشها و ناپایداریهای زیادی همراه است. ایران تجربیات بسیاری در همین تاریخ معاصر خود از جمله کودتای 28 مرداد و دخالت دولتهای خارجی در امور خود را دارد که از آنها به خوبی درس گرفته است. 4. همیاری کشورهای خارجی: بسیاری از کشورها در روابط خود با ایران دقت میکنند و ممکن است از هر نوع تغییر ناگهانی حمایت نکنند. این یعنی کشورهایی هستند که برخلاف برخی غربیها از ثبات و امنیت دفاع کرده و از برهم خوردن نظم و خلل در جمهوریت دفاع نمی کنند. در دو سال اخیر ایران به پیمانهایی از جمله بریکس و شانگهای پیوسته که در تحکیم ثبات و قدرتش نقش مستقیم دارد. 5. تکثر و تنوع در خواستههای معاندین: اپوزیسیون پراکنده و دارای خواستههای متنوع و غیرشفاف است که اتحاد و همگرایی میان صفوف مخالفین را دشوار میکند. این عوامل میتوانند براندازی را ناممکن کنند، هرچند نارضایتیهایی در داخل نیز وجود داشته باشد؛ اما چون با صداقتی از سوی مخالفین همراه نیست، مردم هرگز به آنها اعتماد نخواهند کرد که نمایندگی خود را به اپوزیسیون بیوطن بسپارند.
تجمع بیخانمانهای پشت درب خانه اشغالگر
جنایتهای رژیم اسرائیل در غزه به حملات نظامی، بمباران مناطق مسکونی و نقض حقوق بشر مربوط میشود. این موارد شامل کشتار غیرنظامیان، تخریب زیرساختها و محاصره اقتصادی هستند که به وضعیت انسانی در غزه شدت میبخشند. بااینحال وقتی اپوزیسیون شکست خورده و منابع مالی خود را از دست رفته میبیند، راهی جز توسل پیدا کردن به این اشغالگران جنایتکار پیدا نمیکند و دست به سفیدشویی جنایتهای رژیم نیز میزند.
حمایت اپوزیسیون جمهوری اسلامی از این مسائل معمولا به دلایل سیاسی و ایدئولوژیک است و نشان میدهد ادعاهای مخالفین اپوزیسیون بیوطن تا چه اندازه باری به هر جهت است. شاید این ایستگاه آخر برای اپوزیسیون خانه به دوش باشد و تکلیف نهایی آنها با سرنوشت تاریک رژیم اشغالگر تا اضمحلال گره خورده است.