احمد، ماجد، لیلا…! عمو اسماعیل کجاست؟

شاید آن روزی که در مقابل چشمان رئیس دفتر سیاسی حماس در حال نمایش در نقش یک کودک فلسطینی بود، گمانش را نمیبرد که چند ساعت بعد نمایشنامه اش هم میتواند دستخوش تغییر شود...
برای رسیدن به گذشتهها و آن چه از تمدن ها بر جای مانده باید حرکت کرد، اگر می شد مانند آرزوهای بشر سوار ماشین زمان و به عقب پرتاب شد، جایی که چند هزار سال با ما فاصله دارد؛ اما امروز در پایتخت نه با ماشین زمان بلکه با هر خودرو یا حتی قطارهای زیرزمینی در تهران می توان خود را به نزدیکی برج میلاد رساند و وارد سرزمین تمدنها شد.
اولین سازهای که از دور خودنمایی میکند، تخت جمشید است؛ جایی که آدمی را به دهها قرن قبل و به دوران هخامنشی میبرد و هر ایرانی با دیدن این اثر معماری، به ایرانی بودن خودش میبالد.
جایی که رهبر انقلاب درباره این اثر فرمودند: هنر و ذوق و استعداد درخشانی را که از مواد طبیعی بدون کمک و ابزار پیشرفته و فقط با همت و قدرت بشری آثاری پدید آورده که پس از دهها قرن برای بشر امروزی اعجابانگیز است. این آثار را ما باید گنجینه و ذخیره ارزشمندی بدانیم که در آن میتوان تاریخ را در انسان و ایران را و ایرانی را و عملکرد و سنّتهای الهی را مشاهده کرد و باید آنها را حراست کنیم.
قطعاً برای کسانی که به سفر حج مشرف شدهاند، خاطره اولین نگاهشان به کعبه هیچ گاه از مقابل دیدگانشان پاک نمیشود؛ هیبتی که خانه خدا دارد؛ قطعا در هیچ اِلمانی به تصویر در نمی آید، اما برای کسانی که تازه چند هفته ای بیشتر نیست از سفر حج برگشته اند هم دیدن این اثر، دل ها را متوجه خانه خدا می کند.
پس از عبور از قلعه بابل عراق، بوی قهوه تلخ عربی که در محوطه پیچیده به مشام می رسد، اینجا از مهمانان با قهوه پذیرایی می شود یا آن ها را به «مای بارد» (آب خنک) مهمان می کنند.
در کنار هر محوطه این سرزمین اتاقکهایی با تلویزیون یا عینکهایvr (واقعیت مجازی) تعبیه شده که تاریخ آن سرزمین تا به امروز و حال و هوای حرمهای اهل بیت را به تصویر کشیده است.
کمی که جلوتر میروید، آرام آرام قدم هایتان هم آهستهتر میشود و دلها نگران تر؛ اینجا نزدیک خرابههای فلسطین است.
صدای دختری از دور به گوش میرسد که در حال نقاشی کردن است و صحبت با آوارها! خانه و زندگی شان کپی برابر اصل هزاران کودک فلسطینی است که دشمن صهیونیست 75 ساله است آرزوهایشان را به زیر خاک برده.
گوش هایم را تیز تر می کنم، دارد برادر و خواهرهایش را از زیر سنگ و چوب ها صدا می زند: کجایی احمد، ماجد، لیلا … بیاید خانه مان را دارم دوباره نقاشی می کنم، انگار نه انگار سقفی به روی سرمان ریخته، انگار نه انگار اسباب بازی هایمان خرد شده و کمر عروسک هایی که بابا برایمان خریده شکسته.
اما تصویر این دختر نا خودآگاه ما را به یاد بازدید چند روز پیش اسماعیل هنیه میبرد؛ جایی که اسماعیل پس از نمایش این دختر بچه که البته برای او تکراری ترین صحنه بود؛ با شفقت از اجرای او تقدیر کرد و البته ساعتی بعد خودش نیز به دختر بچه های فلسطینی مانند احمد، ماجد و لیلا پیوست.
شاید آن روز که طراحان مجموعه سرزمین تمدن ها دست به کار شدند تا چنین سازههایی را طراحی کنند فکرش را هم نمی کردند که چهار روز بعد مهمان ویژه آنها رئیس دفتر سیاسی حماس باشد و از قضا آن روز هم آخرین روز عمر شریف اسماعیل هنیه باشد.
شهادت اسماعیل هنیه فضای سرزمین تمدنها را هم تحت تاثیر خودش قرار داده، حالا کنار عکس های یادگاری که مردم با مسجد الاقصی میگیرند، عکس اسماعیل هنیه هم زینتبخش این نمایشگاه شده است.
داخل مسجدالاقصی هم که میروی قبهالصخره توجه بازدیدکنندگان را به خودش جلب می کند. جای که قبله اول مسلمین جهان بوده و همه مسلمین برای آزادی آن لحظه شماری میکنند.
کمی آن طرف تر اما مردم مقابل یک دیوارنگاره ایستادهاند، جایی که از یک زاویه آن یک شهر آباد و مدرن به نمایش در آمده اما از سمت دیگر که آن را می بینی خرابه های امروز غزه از جلوی چشمانت رژه میرود؛ خرابه ای که هیچ شباهتی به آن شهر سرزنده ندارد.
کمی جلوتر بوی فلافل های لبنانی به مشام میرسد، بعد عبور از دروازه تاریخی بعلبک در لبنان، وارد تونلی می شوی که شبیه سازی شده تونل مجاهدان حماس است.
از اتاق ساده فرماندهی و استراحت و تسلیحات نظامی. فضایی که بازار سلفی مردم را در این تونل داغ کرده است، یادآوران فضای رزمندگان خودمان در 8 سال دفاع مقدس است.
مجسمه مریم مقدس در «حریصا» که یکی از مکانهای مهم زیارتی در لبنان هست نیز در سرزمبن تمدن ها ساخته شده است.
سوریه دیگر مقصد بازدیدکنندگان بود؛ جایی که المان شهر پالمیرا و حال و هوای سوریه را به نمایش گذاشته است.
حال و هوای حرم حضرت زینب(س) و حرم حضرت رقیه(س) با پرچمی که از حرم آن حضرت متبرک شده بود هم، یاد مدافعان حرم را زنده کرد.
در این میان چندین تئاتر خیابانی با موضوع مقاومت درحال برگزاری است که مردمی که در حال گردش در محوط هستند را میخکوب میکند تا در همان حال ایستاده به تماشای آن بایستند.
کمی آن طرف تر، نماد بزرگی از خنجر یمنیها در کنار دروازه رداعه یمن خودنمایی می کند، یمنی هایی که این روزها بیش از همه کشورهای عربی به خونخواهی اسماعیل هنیه به خیابان ها آمدند. همین روز گذشته در تجمع میلیونی یمنیها به صهیونیستها هشدار دادند که سرنوشت شما نابودی است و با «ترور» تغییر نمیکند.
بلندگوهای سرزمین تمدن ها حالا اعلام می کند که قرار است تئاتر آیینی و موسیقی تا دقایق دیگر آغاز شود. از در محوطه تئاتر که وارد می شوی دکور نمایش با استفاده از علمهای دسته های عزاداری ایرانی ها طراحی شده است.
دو طرف جایگاه نمایش تعدادی نوازنده ایستاده اند تا نوای حزین را به صورت زنده به مخاطب عرضه کنند.
روایت ها با یک صدای آشنا آغاز می شود؛ صابر خراسانی یک به یک قابهای نمایش را روایت میکند.
روایت تصویری از آن چه که ظالمترین و سنگدلترین جنایتکاران تاریخ در یک روز بر سر خاندان اهل (ع) آوردند. از علی اصغر شش ماهه، تا رقیه 3 ساله و عبدالله نوجوان و طفلان مسلم تا جناده که مادرش سر بریده اش را به سمت دشمن پرت کرد.
چشم ها حالا همه بارانی شده و بچه ها بیشتر از قبل در آغوش پدران و مادرانشان جا خوش کردند، این بهترین حسن ختامی بود که می توانست پس از بازدید از کشورهای مقاومت داشت.
حالا که از کنار یادمان های شهدای مقاومت که به زیبایی در کنار هم طراحی شده که شاید جایگاه ابدیشان را هم به تصویر کشیده می گذری، بیشتر و با اطمینان بیشتر فلسفه مقاومت برای حفظ دین خدا را در می یابی.
در خروجی سرزمین تمدن ها هم نمایی از حرم امام رضا(ع) طراحی شده که محلی برای عکس های دسته جمعی جاماندگان از زیارت ثامن الحجج شده است.
هنگام بیرون آمدن از سرزمین تمدن ها درحالی که نگاهم به چراغ آسانسور برج میلاد است که بازدیدکنندگان را تا ارتفاع بیش از 300 متری بالا می برد به این فکر میکنم که چگونه بشر دهها قرن پیش چنین آثار باستانی که نشان از تمدن کهن دارد را بدون کمترین تجهیزات با دست خالی بنا کرده و این روزها عدهای کمر به نابودی این تمدنها گرفته اند، هرچند که نابودی خودشان نزدیک تر است و این وعده الهی است.