جوامع معاصر تبدیل به جامعه نمایش شده است

با فراگیری رسانه های الکترونیک و تصویری، تجربه انسان، بسیار بیشتر از گذشته بصری و دیداری شده و میتوان گفت که افراد درجوامع کنونی در فرهنگ دیداری زندگی میکنند که امتداد ارتباطات ایشان را می سازد و تمدن دیگری نسبت به گذشته پدیدار کرده[1]؛ برای همین اگر قبل از این گفتار و کلمه معیار برتری انسان ها در ارتباط قرار داشته، اکنون بازنماییهای بصری موجب ساخت جهانی در زندگی انسان شده است. جهانی که اصالت ها و معیارها و هویت ها را در جریان تماشا کردن، معنا می کند.
برای همین مدعی اند که جوامع معاصر تبدیل به «جامعه نمایش» شده است[2] یعنی همه تلاش می کنند در نمایش دادن ها، ربط های خود را تنظیم و هویت یابی کنند. استدلال میکنند[3] که تکنولوژیهای تصویرساز جدید همچون سینما و تلویزیون و اینترنت، ماشین بصری ارتباطات انسانی شده که همه ما در آن گیر افتادهایم. شاید از اینجا به بعد، مدرنیته بینایی محور است. یعنی آنچه که دیده می شود معنا هم می سازد و تفکر هم در امتداد، دیدن ها و نمایش دادن ها شکل می گیرد، برای همین بدن اهمیت پیدا می کند.
بدن نقش واسطی را بین مصرف و هویت فرد ایفا میکند و به مکان اصلی نمایش تفاوتها تبدیل شده است. فرهنگ مصرفی منابع و سرمایههای فرهنگی و نمادین بسیاری را برای مدسازی شخصی در اختیار افرادی قرار میدهد که بدن برای آنها اهمیت دارد. در این راستا بوردیو، هدف مدیریت بدن را بدست آوردن منزلت، تمایز و پایگاه اجتماعی میداند(بوردیو به نقل از قادری، 1392، 48). در حقیقت، بدن به کالایی تبدیل شده که بعنوان سرمایه فرد به نمایش گذاشته می شود و از این طریق کسب هویت می کند. اقبال به اینستاگرام و جراحی زیبایی دو رفتار عمده این روزهای انسان مدرن در امتداد نمایشی شدن است.
رسانه ای همچون اینستاگرام، بهترین موقعیت هویت یابی با مدیریت بدن و نمایش از خویشتن است. اینستاگرام بر اساس “مورد توجه بودن” یا “اصالت شهرت” با دو مکانیزم دنبال کردن[4] و دنبال شدن[5] یعنی چه کسانی را دنبال می کنم و چه کسانی من را دنبال میکنند، موجب بوجود آمدن هویتی به نام دنبال کننده[6] می شود، که نشان از عمومی شدن امر شهرت دارد. برای همین عمده فعالیت های کاربران در این بستر در قالب خودنگاری صورت گرفته که این ترجمان محدود به بعد جسمی از شخصیت و هویت انسانی، نهایتاً منتج به “تن نگاری” شده است، لذا موضوع «بدنمندی» و مطالعات بدن معطوف به نقش اینستاگرام در سال های اخیر رشد چشمگیری داشته است.
جراحی زیبایی بدن حتما می تواند دلایل پزشکی و سلامت داشته باشد، اما انگیزه کنشگر در همان عنوان زیبایی طلبی نهفته است. حتی رجوع چندباره به جراحی برای دستیابی به آن زیباشدن در نظر دیگران در راستای فرهنگ بصری برای «جذابیت» قابل توجیه است. حجاب، در میانه این فرهنگ بصری و اهمیت یافتن جذابیت موجب تعارض در زندگی امروز می شود. تکلیف کسانی که می خواهند با جذابیت پیش روند یا با مستوری و حجاب، مشخص است. اما آنها که نه می خواهند از حجاب دست بردارند و نه می توانند ضد نمایشی شدن و بدن مندی عمل کنند، تبدیل به حجاب استایل های اینستاگرام شده اند. محجبه های لاکچری یا چادری های فانتزی نیز عناوینی است که مشخصه مسلمان های مدرن این روزهای اینستاگرام شده است.
مسئله اما وجود این پدیده نیست، بلکه تعارض حجاب در میانه مستوری و جذابیت است.
معنای برساخت شده از نشاط و پیشرفت و آزادی برای دختر امروز ایرانی، نمایش زیبایی های موی و روی و تفاخر در عکس ها و موقعیت ها در جلب نظر دیگران است، یا فضیلت ها و خردمندی ها و سودمندی برای دیگران و داشته های درونی او؟! خانواده، معلم ها و مربیان مدرسه، رسانه و گروه دوستان کدام یک از دو طرف این سوال را برای او تولید می کند؟ مسئله مندی حجاب در عالم نمایشی شده همینجا در یک سوال ساده بوجود می آید: هویت یابی با ظاهر یا باطن.
زندگی اینستاگرامی شده، نمی تواند حجاب را برای امروز جامعه توجیه کند[7]، همانطور که زندگی فضیلت محور، نیازی به توجیه حجاب برای پوشش کلیشه های جنسیتی و حفظ کرامت زن ندارد. برای همین وقتی از فرهنگ حجاب و معناسازی آن بحث می شود، باید به عالم زندگی نمایشی شده مخاطب هم توجه کرد. عالمی که هویت آن در تن نمایی و نمایش ها و دیدن هاست و نمی تواند حجاب را قبول کند. در این میان، شاید تقویت تفکر انتقادی نسبت به این عالم نمایشی شده، مقدمه و راهکار اساسی برون رفت از این هزارتوی فرهنگ بصری باشد تا پذیرش حجاب و ظهور کرامت ها و فضیلت ها آسان شود.
[1] تافلر و مک لوهان، اختراع رسانه های الکترونیک را موجب تغییر تمدن می دانند.
[2] گی دبور(١٩٨٣)
[3] پائول ویریلیو (١٩٩۴) به نقل از رز، ١٣٩۴: ٢٨-٢٩.
[4] follow
[5] following
[6] follower
[7] در یکی از پیمایش های بهمن ماه 1401 مشخص شد، اکثر کشف حجابی ها در تهران، حساب کاربری اینستاگرام دارند.