عفاف معنایی وسیعتر از پاکدامنی دارد

یکی از آرمانهای مقدس انقلاب اسلامی تغییر فرهنگ برهنگی حاکم در دوره طاغوت به سمت فرهنگ حجاب و عفاف اسلامی بود که برای تحقق این آرمان تلاشهایی صورت گرفته است، اما این تلاشها برای نهادینه کردن فرهنگ عفاف و حجاب در مقابل تهاجم بیوقفه دشمنان در ترویج فرهنگ برهنگی و ابتذال کافی نبوده است، زیرا پس از این همه سال، متأسفانه شاهد رواج روزافزون برهنگی و بدپوششی در سطح جامعه هستیم و اگر با این وضعیت، تصمیات جدی از سوی متصدیان اصلی در این امر صورت گرفته نشود، طولی نخواهد کشید که فرهنگ برهنگی تمام فضای جامعه را فرا خواهد گرفت که دیگر برای تغییر یا اصلاح آن دیر خواهد شد، زیرا اگر فسادی در جامعه عمومیت پیدا کند به این سادگی نمیتوان کاری کرد.
بنابراین، قبل از اینکه فرصتها از دست برود بر همگی تکلیف است تا هر کسی به اندازه توان خویش به پاس حرمت آن خونهای پاکی که برای نهادینه شدن فرهنگ عفاف و حجاب اسلامی در این کشور ریخته شده است، برای مبارزه با ابتذال و فرهنگ برهنگی، تمام تلاشش را بهکار گیرد.
مقام معظم رهبری درباره فلسفه توصیه اسلام به حجاب فرمودند: «این مسئله حجاب، محرم و نامحرم، نگاه کردن و نگاه نکردن، همه به خاطر این است که قضیه عفاف در این بین، سالم نگه داشته شود. اسلام به مسئله عفاف زن اهمیت میدهد؛ البته عفاف مرد هم مهم است.
عفاف مخصوص زنان نیست؛ مردان هم باید عفیف باشند، منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسمانی و برتری جسمانی، میتواند به زن ظلم کند و برخلاف تمایل زن رفتار نماید، روی عفت زن بیشتر تکیه و احتیاط شده است.»
ایشان درباره پیامد بیتوجهی به عفاف و حجاب در دنیای غرب فرمودند: «شما امروز هم که در دنیا نگاه کنید، میبینید یکی از مشکلات زنان در دنیای غرب، بهخصوص در کشور ایالات متحده آمریکا، همین است که مردان با تکیه به زورمندی خودشان، به عفت زن تعدی و تجاوز میکنند. آمار منتشرشده از سوی مقامات رسمی خود آمریکا را من دیدم که یکی مربوط به دادگستری آمریکا و یکی هم مربوط به یک مقام دیگری بود. آمارها واقعا وحشتانگیز است و در هر شش ثانیه، یک تجاوز به عنف در کشور آمریکا صورت میگیرد، ببینید چقدر مسئله عفت مهم است.»
مفهوم حجاب
برای روشن شدن مفهوم حجاب و عفاف، این دو واژه باید مورد بررسی قرار گیرد؛ برای واژه «حجاب» در میان زبانشناسان عرب، دو معنای اصلی ذکر شده است:
۱- حجاب، به مفهوم مانع و حايل ميان دو چيز است، خواه آن دو چيز از امور مادی و اشيای محسوس باشد و يا از امور معنويی و غيرمحسوس.
راغب چنين میگويد: «حجب و حجاب به معنای منع از وصول و رسيدن دو چيز به همديگر است.» (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ق، ص۲۱۹)
صاحب مقاييس اللغه نيز میآورد: «حجب، دارای يک معنای اصلی است و آن منع است. گفته میشود: حجبته، يعنی منع کردم او را.» (ابن فارس، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۴۷)
همچنين در «مصباح» آمده است: «حَجَبَ به معنای منع است و از همينرو به پوشش حجاب گفته میشود زيرا پوشش مانع از مشاهده میشود و به دربان حاجب گفته میشود چون مانع و بازدارنده از ورود ديگران است. اصل معنای حجاب، جسمی است که بين دو جسد حائل میشود و گاه بر امور معنوی نيز به کار میرود.
از اينرو گفته شده است: «عجز» حجاب ميان انسان و مراد اوست و «معصيت» حجاب بين بنده و پروردگار اوست. (فيّومی، ۱۹۸۷م، ص۴۷)
۲- حجاب به معنای ستر و پوشش: صحاح اللغه معنای پوشش را برای حجاب يادآور شده و گفته است: «حجاب يعنی پوشش و حجاب درون انسان، يعنی آن چه که بين قلب و ساير آن حائل میشود.» (جوهری ۱۴۰۷ق،ج۱ص۱۹۷)
چنان که ابن منظور نيز در لسانالعرب، حجاب را به معنای ستر دانسته و گفته است: «حجاب به معنای ستر و پوشش است؛ «حجبه» يعنی آن را پوشانيد، زن محجوب، زنی است که پوشيده باشد.» (ابن منظور، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۲۹۸)
به نظر میرسد مصطفوی، جمعبندی خوبی را در میان دو معنای یاد شده ارائه کرده است، او گفته است: «حجاب در اصل به معنای مانع از تلاقی دو چيز يا اثرآن دو است؛ چه هر دو چيز مادی باشند يا معنوی، يا يکی مادی و ديگری معنوی و نيز بدون تفاوت از اين ناحيه که آن مانع وحجاب، شیء مادی باشد يا امر معنوی.» (مصطفوی، ۱۳۶۰ش، ج۲، ص۱۷۷)
واژه حجاب در آیه ۵۳ سوره احزاب «وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ…» و آیه ۴۶ سوره اعراف «وَ بَيْنَهُمَا حِجَابٌ…» نیز به معنای منع و مانع آمده است و به پوشش نیز از اینرو حجاب گفته میشود که مانع از دیدن است.
مفهوم حجاب و عفاف
حجاب در اصطلاح فقه، به معنای پوشش ويژهای برای زنان است که مانع و بازدارنده نگاه نامحرمان به او و يا مانع انگيزش تمايل جنسی مردان باشد. (فتحالله، ۱۴۱۵ق، ص۴۵۴)
«عفاف» واژه عربی است که با فرهنگ اسلامی وارد زبان فارسی شده است؛ راغب در مفردات میگويد: «عفت حالت نفسانی است که مانع تسلط شهوت بر انسان میگردد و انسان عفيف کسی است که با تمرين و تلاش مستمر و پيروزی بر شهوت، به اين حالت دست يافته باشد.» (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ق، ص۵۷۳)
ابنمنظور نیز در لسانالعرب میگويد: «عفت خود نگهداری از غير حلال، کارهای حرام و طمعهای پست است، عفتپيشگی يعنی خودنگهداری.» (ابن منظور، ۱۴۰۵ق، ج۹، ص۲۵۳)
در قاموس قرآن آمده است: «عفت به معنای مناعت است در شرح آن گفتهاند: حالت نفسانی است که از غلبه شهوت باز دارد. پس بايد عفيف به معنای خود نگهدار و با مناعت باشد.» (قرشی، ۱۳۶۶ق، ج۵، ص۱۸)
عفاف یک اصطلاح اخلاقی است
عفاف یک اصطلاح اخلاقی است، صفت عفاف در علم اخلاق از مهمترین فضایل اخلاقی شمرده شده است، ملاصدرا عفاف را در «اسفار» اینگونه تعریف کرده است: «عفاف، مَنِشی است که منشأ صدور کارهای معتدل میشود نه پردهدری میكند و نه گرفتار خمودگی میشود.» (شيرازی، ۱۹۸۷م، ج۲، ص۳۸)
خواجه نصيرالدين طوسی در تعريف آن مینويسد: «عفاف آن است که نيروی شهوت مطيع عقل باشد تا تصرف او به اقتضای رأی او بود و اثر خيريت در او ظاهر شود و از تعبد هوای نفس و استخدام لذات فارغ شود.» (طوسی، ۱۳۷۳ش، ص۷۴ به نقل از سجادی، ۱۳۶۵ش، ج۳، ص۲۹۶)
سيدمحمدحسين طباطبايی، عفاف را از اصول سهگانه فضيلتهای اخلاقی میداند که صبر، حيا، ايثار و سخاوت بر شاخه آن میرويد. او پس از آن که قوای شهوانی، غضبی و فکری را منشأ و خاستگاه تمامی اخلاق انسانی میداند، میگويد: «حد اعتدال در قوه شهوانی «عفاف» و افراط و تفريط در آن «شره» و «خمود» ناميده میشود.» (طباطبايی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۳۷)
براساس معانی یادشده عفاف معنايی وسیعتر از پاکدامنی از فحشا دارد، در قرآن کريم و روایات نيز، عفاف به همین معنای وسیع بهکار رفته است، که میتوان به دو نمونه زیر اشاره کرد:
۱- «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ: و کسانی که زمينهای برای ازدواج نمیيابند، بايد پاکدامنی (عفت) پيشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بینياز گرداند.» (نور، ۳۳)
۲- «لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الأرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا: انفاق شما برای نيازمندانی باشد که در تنگنا قرار گرفتهاند، نمیتوانند مسافرتی کنند و از شدت خويشتنداری (عفت)، افراد ناآگاه، آنان را بینياز میپندارند، اما آنها را از چهرههايشان میشناسی و هرگز با اصرار چيزی از مردم نمیخواهند.» (بقره، ۲۷۳)
در اين آيه واژه عفاف در معنايی فراتر از عفاف جنسی بهكار رفته است، كه عبارت از عفاف معيشتی و اقتصادی است؛ با این بیان که اگر کسی از فضیلت ارزشمند عفاف برخوردار باشد این ویژگی اخلاقی زمینه پاکدامنی در تمام عرصههای زندگی را برایش فراهم میکند و در نتیجه به هیج وجه حاضر نخواهد شد خود را وارد حیطه گناه کند و با عفتورزی از ارتکاب هر عمل خلافی چه امور جنسی و چه اقتصادی و معیشتی، سیاسی و اجتماعی پرهیز خواهد کرد و در صورتی که از رتبه عالی عفت برخوردار باشد به خویش اجازه درخواست مالی را نخواهد داد گرچه در شرایط سخت معیشتی قرار گیرد یا در مسائل سیاسی انسان عفیف سعی میکند در تعامل با دیگران از مرزهای اخلاقی و انسانی عبور نکند.
اگر امروز مشاهده میشود که پرده گناه از سوی بعضی از افراد در حوزههای گوناگون اخلاقی، سیاسی و معیشتی دریده شده است، دلیلش آن است که اینگونه اشخاص از داشتن سرمایه عفت محروم هستند.
رابطه حجاب و عفاف
با توجه به معانی حجاب و عفاف میتوان به این نکته اشاره کرد که عفاف یک نیروی بازدارنده درونی است و حجاب یک مانع و حافظ بیرونی است که وجود هر یک از آن دو میتواند به نوعی در پدید آمدن و تداوم دیگری نقش داشته باشد و به تعبیر دیگر شاید بتوان گفت حجاب نشانه و بازتاب بیرونی عفاف است و از سوی دیگر به تعبیر قرآن رعایت حجاب ظاهری میتواند سبب طهارت درونی که همان عفاف است باشد. (نور، ۳۰ و احزاب، ۵۳)
مقام معظم رهبری نیز درباره نقش حجاب در حفظ عفاف فرمودند: «عفت، آن صخره آسیبناپذیر در انسان نیست؛ مثل همه خلقیات و خصلتهای انسانی، در معرض تهاجم قرار میگیرد. یکی از چیزهایی که میتواند آن را از تهاجم به دور بدارد و عفاف زن و طهارت او و تقوای او و حالت پرهیز و عصمت را در او نگه دارد، نداشتن معاشرت نامناسب در محیط زندگی و محیط کار و محیط جامعه است. معاشرت نامناسب، یعنی معاشرتی که در او جهات فرهنگی و اخلاقی خاص رعایت نشده باشد. آن چیزی که میتواند به این نگهداری و مصونسازی و جداسازی کمک کند، حجاب است. بهترین چیز، حجاب است؛ حجاب از طرف زن و حجاب از طرف مرد. حجاب مرد هم نگاه نکردن است: حجاب، یعنی مانع؛ یعنی فاصل در زن» ( ۱۱/۱۲/۱۳۶۴)