تلازم کار فرهنگی و الزام قانونی در مدیریت مسئله حجاب

مسئلهی حجاب در جمهوری اسلامی اغلب با یک رویکرد صفر و صدی مورد توجه سیاستگذار و قانونگذار قرار میگیرد. گاه صرفا با نگاه قانونمدارانه به آن توجه میشود به طوری که فرهنگسازی و کارهای فرهنگی در حاشیه قرار میگیرند. گاهی اوقات نیز صرفا تمرکز بر کار فرهنگی میشود و قانون مهجور میماند!
اما به راستی چارهی حل مسئلهی حجاب در جامعهی ما چیست؟! برای درک این سوال میبایست به اصل جامعه بازگشت! اصل و اصالت جامعهی ما اسلامی است. جامعهی اسلامی مخصوص موحدان است، زیرا بر مدار توحید که عقیدهی مسلم اسلام است استوار گردیده است. توحید سلسله تکالیف و مسئولیتها را برای مسلمانان و جامعهی اسلامی میآورد. این تکالیف و مسئولیتها حقوقی را نیز به طور خودکار برای افراد به بار میآورد، بر زندگی فردی و اجتماعی انسانها سایه میافکند.
توحید هنگامی که مدار اصلی حرکت جامعهای گردد شکل و ظاهر آن جامعه را در وهلهی اول دچار تغییر میکند. این تغییر در همسویی و شمایل توحید میباشد. یکی از تکالیف، مسئولیتها و حقوق جامعهی اسلامی و مردمانی که در جامعهی اسلامی زندگی میکنند حفظ انسجام و وحدت جامعهی اسلامی است. اما این مسئولیت چگونه اجرایی میشود؟! اخیرا دکتر موسی غنی نژاد در مناظرهای تلوزیونی بر این معتقد بودند که برای حفظ نظام باید از روی ارزشهایی از جمله حجاب عقب نشینی نمود! اساسا حفظ هر نوع نظامی جز با ایجاد انسجام درونی حاصل نمیشود. این انسجام صرفا در همسو بودن نظرات و نگاههای مردم با یکدیگر در مسائل مختلف نیست بلکه یکی از سطوح زیربنایی انسجام و وحدت ملی همسویی فرهنگ حاکم بر جامعه با جهانبینی حکومتی است که بر ادارهی کشوری سیطره یافته و قوانین آن را تتظیم میکند.
در جمهوری اسلامی که جهانبینی آن بر مدار اسلام ناب محمدی است، یکی از احکام مسلم اسلامی “حجاب” میباشد. فارغ از آنکه حجاب در سطوح مختلفی با یکایک آحاد مردم اعمال میشود و حداعلایش در نسبت با زنان جامعه اسلامی است؛ اگر طبق گفتهی جناب غنی نژاد برای حفظ نظام اسلامی از حجاب صرف نظر شود عملا انسجام و وحدت جامعه به قهقرا میرود و دیری نخواهد پایید که نظام حکمرانی و جامعه به افتراق برسد. علت هم روشن است، زمانی که جامعهی اسلامی که خود را وامدار اسلام و مامور برپایی قوانین اسلامی میداند، از قوانین اسلامی خصوصا حجاب عقب نشینینماید، این جامعه در سطح ایدئولوژی، قانون گذاری و سطح اجرا دچار تضاد آشکاری شده است، چگونه میخواهد این تضاد را که در میان مردمانش سرریز مینماید کنترل کند و “وحدت ملی” را رقم بزند؟!
چارهی حل مسئلهی حجاب تاکید به قانون اسلام است اما همراه با اجرای قانون میبایست به فرهنگسازی نیز به همان اندازه و با همان حساسیت توجه نمود. نمیتوان ظاهر جامعهی اسلامی را موحد نمود اگر از هریک از این دو عنصر “قانون” و “فرهنگ” تغافل نمود.
در جامعهای قانون حجاب آن توسط نهادهای فرهنگی خصوصا نهادهایی که برای جامعه از ورود به جامعه و کنشگری در آن، تصویرسازی مینمایند همچون؛ تئاتر، سینما و تلوزیون، خصوصا صنف بزرگ آنان “خانهی سینما” و وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی در نسبت با این نهاد بی عملی آشکاری نشان میدهد، طبیعی است حجاب توسط برخی از مردم پس زده شود. در جامعهای که برخی از هنرمندان آن با لایههای مختلف شبکههای معاند در ارتباط هستند، از آنان خط رفتاری و موضعگیری میگیرند و مواجههی قانون و فرهنگ کشور با این افراد مقتدرانه و تنبیهی نیست، رمانها و ترانه سرایی های آن در خلاف جهت فرهنگ اصیل آن جامعه است، کیفیت و کمیت آن در تناسب و همسویی با فرهنگ کشورهای متخاصم و غیر است، یقینا ظهور آنچه از فرهنگ عامه کف جامعه مشاهده میشود پدیدهای نامانوس با فرهنگ اصیل و قوانین جاری آن جامعه میباشد. در این راستا میبایست برای علاج آنومی حاکم بر جامعه و حفظ وحدت و انسجام آن با دو زاویهی دید “فرهنگسازی” و “قانونگذاری” جامعه را ساماندهی نمود. به نظر میرسد که در مواجهه با مسئلهی حجاب نیز جامعهی ما اعم از مردم و مسئولین امر فرهنگی و قانونگذاری با نگاهی همسو و یکشکل در جهت رفع این مسئله تلاش کنند.