ادله نقلی وجوب حجاب بر زن مسلمان

یکم: «وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَ يَحفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلىَ جُيُوبهِّنَّ وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ … »؛[1]
«و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را-جز آن مقدار كه نمايان است، آشكار ننمايند و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدر شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان همكيششان، يا بردگانشان [كنيزانشان]، يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند، يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند و هنگام راه رفتن، پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود (و صداى خلخال كه برپا دارند به گوش رسد) و همگى به سوى خدا بازگرديد اى مؤمنان، تا رستگار شويد!»
دوم: برخی مفسران در شأن نزول آیه 31 از سوره نور آوردهاند که جابر بن عبدالله بنا به نقل مقاتل گفته است: اسماء دختر مرثد نخلستانی داشت. روزی زنان مدینه نزد وی رفته بودند، در حالتی که لباسی که روی لباسها میپوشند و به آن ازار میگفتند، در تن نداشتند. از اینرو، زینت پای آنها؛ یعنی خلخال و نیز گردن و برآمدگی سینه آنها کاملاً نمایان شده بود. اسماء به سخن آمد و گفت: این چه حرکت زشتی است که مرتکب شده و با این وضع در باغ من آمدهاید. خبر به رسول خدا (ص) رسید و این آیه نازل شد.[2] در دلالت آیه 31 سوره نور بر وجوب پوشش، تفاوتی ندارد که زینت را به معنای زیباییهای بدن زن مانند مو، گردن و سینه بگیریم یا آن را عارضی مانند لباس و زیورآلات معنا کنیم؛ چون بنا بر معنای دوم نیز منظور، زینتی است که در محل خودش قرار گرفته است مثلا انگشتری که در انگشت دست یا گوشوارهای که در گوش است، نه زینتِ جدا شده از محل خودش.
سوم: «يَأَيُّهَا النَّبىِ قُل لّأِزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلَبِيبِهِنَّ ذَالِكَ أَدْنىَ أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَ كاَنَ اللهُ غَفُورًا رَّحِيمًا»؛[3] «اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرىهاى بلند] خود را بر خويش فروافكنند، اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است (و اگر تاكنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده، توبه كنند.) خداوند همواره آمرزنده رحيم است.» علمای لغت، برای جلباب معنای روشنی ارائه ندادهاند و آن را عبا یا ملحفه یا مقنعه یا پیراهنی بلندتر از روسری و کوتاهتر از عبا معنا کردهاند که زنان سر و سینه خود را با آن میپوشانند.[4] در تفسیر ابن کثیر آمده است: امّسلمه روایت کرده که زنان طایفه انصار جامههای پشمی سیاه به سر میکردند، و با همین وضع از کنار رسول خدا عبور میکردند، رسول اکرم در این مورد به آنها اعتراض نکرد و همین دلیل، تقریر و امضای آن حضرت و تقریر او مانند قول او حجت است.[5]
چهارم: «وَ لَا تَبرَجْنَ تَبرَجَ الْجَهِلِيَّةِ الْأُولىَ »؛[6]«و همچون دوران جاهليّت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد.» بدون شك اين يك حكم عام است، و تكيه آيات بر زنان پيامبر (ص) به عنوان تاكيد بيشتر است، درست مثل اينكه به شخص دانشمندى بگویيم تو كه دانشمندى دروغ مگو، مفهومش اين نيست كه دروغ گفتن براى ديگران مجاز است، بلكه منظور اين است كه يك مرد عالم بايد به صورت مؤكدتر و جدىترى از اين كار پرهيز كند.[7] به علاوه، آیه شصت سوره نور که زنان سالخورده را از تبرج منع کرده، به طریق اولی بر حرمت تبرج بر سایر زنان دلالت میکند.
پنجم: «تَبَرُّجَ» از «برج» به معناى خودنمايى است، همانگونه كه برج در ميان ساختمانهاى ديگر جلوه خاصّى دارد. جاهليّتِ اولى نشان دهنده ظهور جاهليّت اخرى است كه ما امروز شاهد آنيم. در حديث نيز آمده است: «ستكون الجاهلية الاخرى»، “بهزودى جاهليّت ديگرى فرا مىرسد.” اگر در جاهليّت آن روز دختر را زنده به گور مىكردند، امروز با سقط جنين، هم دختر را نابود مىكنند، هم پسر را. اگر در جاهليّت آن روز قتل و آدمكشى وجود داشت، امروز در جنگهاى بزرگ و جهانى كشتارهاى ميليونى انجام مىگيرد. در جاهليّت آن روز مدرسه نبود و جنايت انجام مىگرفت، امروز با وجود هزاران دانشگاه، مهمترين حقوق انسانها پايمال مىشود.[8]
ششم: برای تبرج زن چند معنا ذکر شده است: اظهار زیور و زینت، اظهار زینت برای جلب توجه مردان، خارج شدن از منزل با لباسهای فاخر و جذاب یا لباسهای رنگی و بدننما، راه رفتن با ناز و افاده و محکم نبستن روسری، به گونهای که گردنبند و گوشواره نمایان شود.[9] با در نظر گرفتن این معانی و با توجه به بخشی از حدیث جنود عقل و جهل که در آن، ستر و پوشش از جنود عقل و در مقابل، تبرج از جنود جهل به شمار آمده،[10] به نظر میرسد معنای حقیقی تبرج، جلوهگری با هدف جلب توجه است.
هفتم: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»[11]«و زنان از كار افتادهاى كه اميد به ازدواج ندارند گناهى بر آنها نيست كه لباسهاى (روئين) خود را بر زمين بگذارند به شرط اينكه در برابر مردم خود آرايى نكنند و اگر خود را بپوشانند براى آنها بهتر است. و خداوند شنوا و دانا است.» این آیه از این جهت بر وجوب پوشش دلالت میکند که اجازه برداشتن ثیاب را که در روایات به عبا و روسری تفسیر شده، فقط به زنان سالخورده داده است که مفهوم آن این است که آشکار کردن مو و به طریق اولی دیگر قسمتهای بدن برای سایر زنان جایز نیست.
هشتم: فُضَیل بن یسار میگوید: «از امام جعفر صادق (علیه السلام) پرسیدم: آیا ساعد زن، از زینتهایی است که خداوند اظهار آن را حرام کرده است؟ حضرت فرمود: آری، زیر روسری و زیر النگو نیز جزء زینتهاست.»[12] این روایت اولا بر وجوب پوشاندن ساعدها به طور خاص دلالت میکند و ثانیا با توجه به فهم راوی از معنای «لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ» و تقریر و تایید فهم او از سوی امام (علیه السلام) بیانگر این مطلب است که وجوب پوشاندن بخشهایی از بدن زن که مصداق زینت در آیه قرار میگیرند، امری مسلّم بوده است.
نهم: عبدالرحمن بن حَجّاج میگوید: «از امام کاظم (علیه السلام) پرسیدم: دختری که به بلوغ نرسیده، از چه زمانی موظف است موی سرش را از مردان نامحرم بپوشاند؟ فرمود: تا زمانی که نماز بر او حرام نشده [حرام شدن نماز، کنایه از ظهور عادت ماهانه به عنوان نشانه بلوغ است.]، لازم نیست موی خود را بپوشاند.»[13] این روایت نیز مانند روایت قبلی از باب مفهوم غایت، دلالت بر این میکند که دختران وقتی به سن بلوغ رسیدند، باید موی سر خود را در برابر مردان نامحرم بپوشانند.
دهم: مَسعَدة بن زیاد میگوید: «از امام صادق (علیه السلام) درباره زینتی که زن میتواند آشکار کند، سوال شد؛ فرمود: صورت و دستها [تا مچ]»[14]
[1]. سوره نور، آیه31.
[2]. سید حسین هاشمی، نقد سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران در برخورد با بدحجابی، مجله فقه، ش 51 و 52، ص257.
[3]. سوره احزاب، آیه59.
[4]. ابن منظور، لسان العرب، ج1، ص272؛ المرتضی الزبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج1، ص373 (مدخل «جلب»).
[5]. محمد محمدی اشتهاردی، پوشش زن در اسلام، ص13.
[6]. سوره احزاب، آیه33.
[7]. ناصر مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج17، ص290 و 291.
[8]. محسن قرائتی، تفسیر نور، ج9، ص360.
[9]. ابن منظور، لسان العرب، ج2، ص212 (مدخل «برج»)؛ الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص155؛ المازندرانی، شرح اصول الکافی، ج1، ص266.
[10]. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج1، ص22.
[11]. سوره نور، آیه60.
[12]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص200-201.
[13]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص228.
[14]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص202.