استعمار کوکاکولایی و حجاب

سالهاست که همه از گلوبالیسم و توسعه و اثرات آن بر فرهنگ و اقتصاد سخن می گویند و کتاب می نویسند اما توجهی به زیست بوم های متاثر از آن در اطراف خود ندارند. فرهنگ غرب بویژه فرهنگ آمریکایی در حال تکمیل پازل جهانی سازی و نظم نوین جهانی است, فرهنگی که تلاش دارد به ملتها بقبولاند تا ضمن توسعه وپیشرفت اقتصادی، عادت ها و سنت های قبلی خود را فراموش کنند و به سمت یکسان سازی سنت ها پیش روند.
فرهنگ جهانی که از آن به *استعمار کو کاکولایی* یاد می شود تلاش دارد همه دنیا را به هر طریق تسخیراندیشه های خود کند….. اگر دقت کنیم امروزه فرهنگ نسل جوان ما دستخوش این تغییرات گردیده است, از خورا ک و پوشاک به اسم مارک ها و برند های روز گرفته تانحوه تفریحات و شیوه شهر سازی, گسترش هایپرها و مال ها, تهیه و تکثیر فیلمهای تقلیدی از فیلم های هالیوددی, تبلیغات رسانه ای و شبکه های اجتماعی که سرور اصلی دست آنهاست تا پلتفرم هایی که به اسم سهولت، دسترسی و راحت طلبی انسانها را مسخ خود کرده, توسعه رستورانها کافی شاپها که طبع انسان را برای دوری هرچه بیشتر از محیط خانواده به محیط دیگر فراهم کرده حتی تکثیر فرهنگسراهایی که جای قوی ترین ساختارهای فرهنگی اجتماعی خود را که تکیه ها و مساجد بود, گرفته و حتی در برخی موارد از غرب جلو هم زدیم مثلا افراط در تجاری سازی ورزش یا ساخت فیلم های خانگی و برنامه های تلوبزیونی با عنوان دیده شدن که حتی به مداحی ما هم سرایت کرده و به دروغ بروز بودن به خورد ما داده شد.
نظام سرمایه داری که هر از گاهی جاذبه های سمی خود را در لای شیرینی مخفی کرده اما در حقیقت وقتی دقت می کنیم انسان های مدرن را تبدیل به انسانهای پینوکیویی کرده که کم کم در فضای شهربازی جهان مدرن و لابلای این افسون های خیره کننده تبدیل به الاغ هایی می شوند که بی اراده مسیری را طی می کنند که برایشان در نظر گرفته شده و اگر بخواهد از آن رهایی یابد چون ارباب اجازه نمی دهد یا باید از بین برود…..برای مثال برنامه هایی که با ماجرای کرونا در ایجاد نظم نوین جهانی آغاز شد, قرنطینه های مداوم به بهانه مبارزه با بیماری های همه گیر و پاندمی ها و تعطیلاتی که به بهانه تغییرات آب و هوایی یا گرمای هوا انجام می شود, ایجاد سیستم کنترل با استفاده از دوربین ها و هوش مصنوعی حتی به بهانه مبارزه با بی حجابی, ایجاد جنبش زن زندگی آزادی برای استحاله فرهنگی ایران اسلامی مطابق با بند برابری جنسیتی و سند توسعه پایدار به بهانه های مختلف و اشکال متفاوتی در کشورهای مختلف در حال پیاده سازی است.
در مساله جهانی سازی زنان محور اصلی تمرکز برای تغییرات ساختاری بوده اند چراکه گرایش زنان به زیبایی و آراستگی جزو ذات آنها بوده و این مساله هم جنبه مثبت برای حفظ حریم خانواده دارد هم منفی از طریق ازدیاد حس رقابت های زنانه و انتقال استرس های زن به خانواده که در هر برهه شکل آن تغییر یافته بطوریکه مسابقات دختر شایسته زن روز دوران پهلوی و جذابیت جنسی تبدیل شده به دیده شدن جذابیت ها در فضای اینستاگرامی تا جایی که بیشترین عمل های زیبایی و مصرف لوازم آرایش در ایران دیده می شود و تنوع طلبی و ناپایداری زندگی ها که ازاین توجه افراطی به معیارهای ظاهری زنان و مردان در زندگی منجر شده به عدم اعتماد زوجین و سستی خانواده و نهایتا به طلاق انجامیده و متعاقبا مشکلات اقتصادی و روحی گسترده ای که بر زنان مطلقه جامعه ما وارد می آید و به دور باطل بی حجابی و بیشتر و اقتصاد بیمارتر منجر خواهد شد.
دوم اینکه همواره در طول تاریخ تاثیرپذیری مردان از زن زندگی در حرکتهای عالی پرازگذشت و خیرخواهی دوران دفاع مقدس را دیده ایم اما وقتی با ترویج خود خواهی و فرهنگ *به تو چه به من چه * تبدیل بشه به بی تفاوتی خانواده نسبت به ارزشها و فرد گرایی. بطوریکه فعالیتهای جهادی تبدیل شد به رویدادهای کسب و کار حتی درهیات ها و عقل معاش و عقل مبادا بر عقل معاد برتری داده شد و زن راهی کننده مردان در جبهه ها تبدبل شد به زن احساساتی محدود کننده و کنترل کننده مرد و مرد غیرتمندحامی خانواده تبدیل شد به مرد بی تفاوت به ناموس.
برپایی روضه های ساده و پرهیز از مسابقه تشریفاتی تبدیل شد به اقتصاد مصرفی حتی روضه های تشریفاتی با ست سراسر مشکی….. شیوه های تربیتی خانواده مقاوم و ایثارگر تبدیل شد به الگوی غلط دنیا طلبی و خودخواهی و منفعت طلبی و تکرار این الگوهای غلط در نسل آینده, و چه زیبا گفت حضرت علی ع که اگر زن تربیت الهی نشود همه همت اش زینت دنیاست و اگر در مسیر حق تربیت شود الگوی همه مومنان می شود.
از این رو همواره در دنیای لیبرالی دین, مرد و طبیعت را مانع پیشرفت و مخاف زن معرفی کردند و نظریه پردازان فرهنگی سرمایه داری همواره زن, اختیار و آزادی را دست آویز پبشبرد خود در جهانی سازی قرارداده اند و قطعا حجاب اولین مانع ظاهری برای این آزادی بی بند و باری است زیرا حجاب زن ریشه در نگرش و بینش هایی دارد که نمادی از نگرشهای دیگر او در درون خانه را نشان می دهد که همان سبک زندگی او است ….
سالهاست که برنامه ریزان فرهنگی *اسم *حجاب را مکررا در برنامه های خود ذکر کردند بی آنکه فکری بحال *رسم* آن کنند و به این مساله که حجاب بخشی از این کنش زیستی است که همه در آن دست و پا میزنیم بی توجه اند. بنابراین معتقدم حل مساله * حجاب و عفاف * با توجه به اصلاح این نگرش کلی سبک زندگی جامع و کامل صورت نگیرد همچون مسکن موقتی خواهد بود که بعدا زخم های عمیقتری را نمایان خواهد ساخت.