عملیات تروریستی در زاهدان و پازل دشمن

اواخر تابستان سال گذشته برخی نقاط ایران صحنه آشوبهای برنامهریزی شدهای بود که شواهد مختلف از جمله حجم تولید محتوای رسانهای و شبکههای اجتماعی و اقدامات مختلف سیاسی، اجتماعی و امنیتی داخلی و خارجی به وضوح نشان میداد که ایران نه با یک ناآرامی و اعتراض اجتماعی طبیعی، بلکه با یک شورش مدیریت شده به دست سرویسهای اطلاعاتی غربی مواجه شده است. امریکاییها پس از ناکامی کارزار فشار حداکثری جمهوریخواهان با محوریت جنگ اقتصادی و تحریمهای توانفرسای بینالمللی، با به قدرت رسیدن دموکراتها چرخشی تاکتیکی انجام داده و علاوه بر حفظ کارزار فوق، به سیاست مورد علاقه دموکراتها در ایجاد فتنه و آشوب اجتماعی- امنیتی روی آوردند و اینگونه بود که به بهانه مرگ یک دختر بر اثر سکته قلبی در یک مرکز دولتی، ایران را به آشوب کشاندند و تلاش کردند با ایجاد و پیوند فتنههای امنیتی گوناگون، تجربه سوریه را در ایران تکرار کنند و با این سناریو بود که همزمان با ایجاد فتنه امنیتی در شهرهای کردنشین و برخی شهرهای با بافت قومیتی و نیز اقدامات تروریستی همچون حمله داعش به حرم شاهچراغ در شیراز، فتنهای در زاهدان نیز کلید خورد. در این فتنه، عبدالحمید شخصاً محوریت اصلی را بر عهده گرفت و با کمک عوامل مختلفش در سطح میدانی و رسانهای تلاش کرد به بهانه اعتراض به ادعای اقدام متجاوزانه یکی از عوامل انتظامی استان، فضای اجتماعی زاهدان و استان را به سمت رادیکالیسم ضدحکومتی سوق دهد. وی قبل از بررسی صحت و سقم ادعاهای مطرح شده در آن مورد، حکم قطعی صادر و تلاش کرد همزمان با غائله مهساامینی با تحریک مردم، فضا را به سمت آشوب و اغتشاش سوق دهد. در همان روزها و تحت تأثیر سخنان و اقدامات تحریکآمیز وی و دوستانش بود که برخی از مخاطبانش دچار هیجان شدند و به کلانتری ۱۶ زاهدان حمله کردند که واقعهای تلخ را رقم زد. حتی تلخی این حادثه هم باعث نشد که عبدالحمید تغییر رویه دهد و دقیقاً از آن زمان تاکنون حتی با وجود اینکه در بالاترین سطح نظام دستور پیگیری فوری و دقیق و برخورد با مقصران و دلجویی از حادثهدیدگان ماجرای فوق داده شد، وی و افراد منتسب به او، باز هم از اقدامات و اظهارات متناقض و ضدامنیتی خود دست برنداشته و به صورت مستمر سعی در پمپاژ سخنان ضدامنیتی و تحریککننده علیه نظام و ایران نمودند.
امروز با فروکش کردن آشوبهای پاییز گذشته که به بهای ریخته شدن خون بهترین فرزندان این کشور همچون شهید عجمیانها و شهید علیوردیها محقق شد، کشور در مسیر طبیعی و رو به جلوی خود در حرکت است و با اقدامات صورت گرفته در حوزه داخلی و بینالمللی، دورنمای آینده، روشن و امیدوارکننده است و جمهوری اسلامی در سطح جهانی در وضعیتی استثنایی از حیث قدرت و اعتبار قرار گرفته است. در چنین وضعیتی، ولی سخنان تحریکآمیز مولوی عبدالحمید همچنان ادامه دارد و وی به جای قدرشناسی از نجابت و سعه صدر نظام، آن را ناشی از ضعف تعبیر کرده و مسیر خطرناک خود را همچنان به پیش میرود. این در حالی است که مردم سیستان و بلوچستان مردمانی خونگرم و وطندوست هستند و همواره در صحنههای مختلف در دفاع از انقلاب و کشور حضور داشتهاند و این وضعیت تنشآفرین شایسته آنان نیست. جمهوری اسلامی ایران نیز همواره تلاش کرده با ایجاد امنیت در منطقه به توسعه اقتصادی و آبادانی این استان کمک کند، ولی طی چند دهه گذشته همواره دستهای پشت پرده به تحریک جریانات تندرو پرداخته و سعی کردهاند با ایجاد ناامنی اجازه رشد و توسعه این منطقه را ندهند. نمونه بارز آن، جریان «جندالشیطان» به رهبری عبدالمالک ریگی بود که تا سالها امنیت را که مهمترین مانع پیشرفت است از این استان گرفته بود. یا ترور سردارشهید نورعلی شوشتری که از عوامل ایجاد وحدت و زمینهساز توسعه این منطقه بود نیز با هدف جلوگیری از ایجاد امنیت و توسعه منطقه صورت گرفت.
همه مردم این کشور فارغ از هویت دینی، مذهبی و قومی آنان، متعلق به ایران و واجد هویت اصلی «ایرانی بودن» هستند و در کنار هم، ملت ایران را تشکیل میدهند و در چارچوب جمهوری اسلامی ایران، حق برخورداری از امنیت و توسعه را دارند، ولی این حقوق تا زمانی معتبر و جاری است که در چارچوب منافع ملی عمل کرده و به دیگران و به کشور آسیب نرسانند. هیچ حکومتی، تهدید امنیت ملی و جانی شهروندانش و نیز تهدید تمامیت ارضی و چارچوبهای ملی خود را تحمل نخواهد کرد.
جمهوری اسلامی ایران در زمانی که تهدید داعش را علیه خود جدی تلقی کرد، بدون درنگ به برخورد با آن پرداخت و اجازه نداد که امنیتش خدشهدار شود، چگونه است که عدهای در قبال این نظام به خود اجازه میدهند با سخنان نسنجیده و اقدامات تحریکآمیز، زمینهساز وقوع اقدامات تروریستی گروهکهای مشابه داعش در ایران شوند؟!
امروز تلاش زیادی میشود تا به بهانههای مختلف همچون ماجرای برگزاری تولد برای کیان پیرفلک، زمینه ایجاد مجدد آشوب در کشور فراهم شود. حمله تروریستی مجدد دو روز قبل به کلانتری ۱۶ زاهدان نیز دقیقاً بازی در همین پازل کلان است که صحنهگردان آن در ۱۰ ماه گذشته نشان داد از ابزارهای مختلف برای تکمیل نقشهاش استفاده میکند. همان پازلی که طراح آن پیش از این نیز نشان داده است برای به آشوب کشاندن کشور در استفاده از گروهکهای تجزیهطلب کردی تا داعش، از جریانات سلطنتطلب تا جریان منافقین، از سلبریتیهای سینمایی و ورزشی تا بلاگرها و اینفلوئنسرهای شبکههای اجتماعی لحظهای تعلل نخواهد کرد.
مردم ایران حتی آن بخش اندکی که مخالف یا ضدجمهوری اسلامی ایران نیز هستند بعد از این مدت به خوبی دریافتهاند که هدف طراحان این سناریوها نه تحقق خواستههای ولو بخشی از آنان، بلکه کشاندن ایران یکپارچه و بزرگ به بستری از ناامنی، خشونت و تجزیه و نابودی هویت ایرانی است. مردم سیستان و بلوچستان نیز متوجه این دسیسهها علیه تمامیت ارضی ایران بوده و امروز به خوبی برایشان روشن شده که سخنان تحریکآمیز و همفرکانس با دشمنان چه ضرباتی به امنیت و توسعه این استان وارد کرده است.