فرازی از دل نوشتههای شهید محمد معماریان

شهید محمد معماریان در وصیت نامه اش نوشت: مادر از پروردگار بخواه که به شما استقامت و صبر عنایت فرماید تا بتوانی خودت پیکرم را دفن نمایی و به دست خود امانت الهی را به صاحب اصلی بر گردانی و بگویی که خدایا امانتت را در راه مقدس اسلام به پیشگاهت تقدیم نمودم و خدایا از ما راضی باش و دنبال پیکرم گریه نکن که دشمن اسلام و انقلاب شاد گردد.
محمد معماریان ۲۰ مرداد سال ۱۳۴۹ در قم به دنیا آمد و در سن ۱۶ سالگی ششم در دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلا ۵ به شهادت رسید و در قطعه ۱۲ گلزار شهدای علی ابن جعفر(ع) آرام گرفت.
برشی از وصیت نامه شهید محمد معماریان:
بنده حقیر خدا محمد معماریان چند خطی به عنوان وصیت برای بازماندگان و رهروان این راه مقدس به یادگار میگذارد در ابتدا به یگانگی و وحدانیت خداوند متعال و پیامبری حضرت محمد و پیامبران دیگر برای ملت و ولایت حضرت علی بن ابیطالب (ع) و فرزندان پاکش اقرار و اعتراف نموده و از درگاه خداوند متعال میخواهم که ما را از پیروان و شیعیان آنان قرار دهد.
پدر و مادر عزیزم شما از انگیزه و نیت من برای رفتن به جبهه آگاه بودید و میدانستید که فرزندتان برای لبیک گفتن به ندای سرور شهیدان حسین (ع) و اطاعت از فرمان ولی فقیه و مرجع تقلید حضرت امام بوده.
پدر و مادر عزیزم خدا را شکر میکنم که شما را به من عنایت کرد خیلی به من حق دارید. شما را از صمیم دل دوست دارم. من نمیتوانم از زحمات شما تشکر کنم ولی از خدا میخواهم که از فضل و کرمش شما را مورد رحمت قراردهد.
پدر و مادر عزیزم از اینکه فرزند خوب و شایستهای شما نبودهام امیدوارم بخاطر خدا و به بزرگواریتان مرا ببخشید دست هر دوی شما را میبویم برادر و خواهرانم اگر نتوانستم برادر خوبی برای شما باشم از شما طلب عفو دارم خواهرانم از شما میخواهم همانطور که تا کنون به حضرت فاطمهزهرا (س) در راه و روش تمسک جستهاید باز هم تمسک بجویید و همچون شیر زن کربلا حضرت زینب (س) در شهادتم صبر کنید همه شما را به خدا میسپارم.
خدایا زندگی و مرگ ما را همچون زندگی و مرگ محمد و آل محمد قرار بده.
مادر این مرتبه عازم جبهه هستم و دیگر باز نمیگردم منتظرنامه من نباش زیرا این دفعه صد در صد شهید میشوم و هیچ شکی در این مسئله ندارم.
دوست دارم اگر پیکرم نیامد انتظار نداشته باشید مادر مطمئن باش هر شهیدی که به زمین میافتد حضرت اباعبدالله (ع) سر او را بالا میگیرید و میهمان سرور شهیدان میشود.
مادر دعا کن طوری شهید شوم که نیازی به غسل نباشد و آقایم امام حسین (ع) مرا غسل دهد و شما یک کفن از بیت الله الحرام برای خودت آوردی اگر راضی بودی پیکر مرا با آن کفن دفن نمایید و پارچهای که از مزار شهدای ۷۲ تن آوردهاید روی صورتم بگذارید.
اگر برای من مجلسی در منزل برقرار نمودید راضی نیستم که خانمی بدون حجاب کامل اسلامی در آن مجلس شرکت کند وظیفه شرعی شماست که او را از مجلس اخراج کنید.
مادر از پروردگار بخواه که به شما استقامت و صبر عنایت فرماید تا بتوانی خودت پیکرم را دفن نمایی و به دست خود امانت الهی را به صاحب اصلی بر گردانی و بگویی که خدایا امانتت را در راه مقدس اسلام به پیشگاهت تقدیم نمودم و خدایا از ما راضی باش و دنبال پیکرم گریه نکن که دشمن اسلام و انقلاب شاد گردد.
شایان ذکر است شرح رشادتها و خاطرات او در کتابی به نام «تنها گریه کن» به رشته تحریر درآمده است.
منبع: ایسنا