کلید یادگیری موفق در کودکان

بچهها وقتی به دنیا میآیند، ذهنشان هنوز بهطور کامل رشد نکرده است. رشد مغز تا اوایل بزرگسالی هم ادامه پیدا میکند تا به بلوغ برسد و در میانسالی شروع به از دست دادن سلولهای بیکار میکند. کسانی که آموختن را یاد گرفته باشند، دیرتر دچار پیری مغز میشوند. حرف این مطلب این است که یادگیری چگونه اتفاق میافتد و چگونه میتوانید قدرت یادگیری بچهها را پرورش دهید.
رشد مغز با روابط و تجربهها
علم میگوید: چیزی که رشد مغز را پیش میبرد، روابط و تجربهها هستند. پس اگر کودکان تجربههای ناخوش و غمناک داشته باشند، همین باعث میشود مهارتهای بنیادین آنها یکدست رشد نکند و این کودکان در خطر این هستند که بیشتر و بیشتر عقب بمانند.
خودنظمدهی؛ یک مهارت اساسی
مهارتهایی مثل خودتنظیمی و مهارتهای ارتباطی جزو مهارتهای اصلی برای رشد و ارتباط مؤثر است که همه افراد به آنها نیاز دارند. توانایی کنترل احساسات، هیجانها، رفتارها، خواستهها و… نمودهای مهارت خودتنظیمی هستند. این مهارت به فرد کمک میکند ارتباطات اجتماعیاش را رشد و بهبود ببخشد و راه رسیدن به آرمانها و اهدافش را درست طی کند. این مهارت باید در وجود افراد باشد؛ چون پیشنیاز مهارتهای پیچیدهتر مثل استقامت و خودجهتدهی است. اما خودنظمبخشی یعنی چه؟ خودنظمدهی یعنی فاصله انداختن بین احساس و عمل. اینکه فرد بتواند به خودش برای فکرکردن به مسائل، برنامهریزی و صبر و انتظار زمان بدهد و وضعیت نامطلوب را تحمل کند.
علم یادگیری و رشد میگوید رابطه قوی بین دانشآموز با معلم، مربی، مشاور و مدیر مدرسه، حتی این قدرت را دارد که تأثیر تجارب ناملایم را معکوس کند. پس اهمیت دارد که مدارس برای روابط قدرتمند سازماندهی شوند
چگونه بچههای یادگیرنده داشته باشیم؟
یادگیری در قدم اول یعنی انعطافپذیری. انعطافپذیری ویژگی منحصربهفرد مغز است تا در واکنش به روابط و تجربهها تغییر کند. از طرفی بافت عصبی بیشتر از هر بافت دیگری مستعد تغییر است و امکان رشد انعطافپذیری ذهنی برای همه هست. حتی اگر کودکان تجربههای ناملایم را پشتسر گذاشته باشند، میتوانند شروع کنند و به یک یادگیرندهای متعهد و پرثمر تبدیل شوند؛ به شرط آنکه ما تمرکزمان را روی پرورش آن مهارت بگذاریم.
همافزایی رشدهای اجتماعی، شناختی و هیجانی
تحقیقات نشان میدهد وقتی ما بتوانیم رشد اجتماعی، هیجانی و شناختی را با هم ترکیب کنیم، پیوندهای درونی بسیار بیشتری را در مغزِ کودکان میسازیم. مغز آنها در حال رشد است و همین آنها را قادر میکند با شتاب بیشتری یاد بگیرند و رشد کنند. این ترکیب چه در خانواده و چه در مهد و مدرسه، فرصت استثنایی والدین و مربیان است تا بتوانند مغز در حال رشد کودکان را درست شکل بدهند.
اثر مثبت دلبستگی بر یادگیری
علم یادگیری و رشد میگوید رابطه قوی بین دانشآموز با معلم، مربی، مشاور و مدیر مدرسه، حتی این قدرت را دارد که تأثیر تجارب ناملایم را معکوس کند. پس اهمیت دارد که مدارس برای روابط قدرتمند سازماندهی شوند. چون مدرسه خانه دوم کودکان است و همچنین دانشآموزان بسیار منعطفاند. اگر کودکان این امکان را داشته باشند که با یک بزرگسال مراقب مثل والدین یا مربیان، دلبستگی ایمن را تجربه کنند و راحت باشند، فعالیتهای ذهنی آنها بهتر بروز پیدا میکند و در حل مسئله موفقتر عمل میکنند. در این حالت و در خانه و کلاسی با این شرایط، کودکان به شکل فعال درگیر یادگیری میشوند. تفکر نقادانه، بهکارگیری ایده در عمل، تجربه استفاده از ابزار و وسایل، فهم و یادگیری آنها را بروز و ظهور میدهد. اینگونه میتوانند بنیانهای اجتماعی و هیجانی خود و همچنین قابلیتهای شناختی خود را پرقدرت بسازند.
نویسنده: سعیده بقایی
اثر: تبیان