چرا دولتهای غربی از ناآرامیهای ۱۴۰۱ حمایت کردند؟

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا در مصاحبه خود با شبکه بیبیسی فارسی در ابتدای ماه جاری، بار دیگر به تاثیر شورش «زن، زندگی، آزادی» در خط سیاستخارجی این کشور اشاره کرد. اشارهای که بنظر میرسد بیش از آنکه، حمایت دولت آمریکا از براندازان باشد، انتظار نتیجهبخشی یک سرمایهگذاری است.
ماههاست که خیابانهای کشور از شورشیان خالی است و خبری از اغتشاشات نیست. در این مدت تحلیلها خبر از یک شکست عظیم برای براندازان و دشمنان قسمخورده ایران میداد. داستان زن زندگی آزادی برای عیادی و بوقچیانش پایان زودرس و تلخی داشت؛ اما رویکرد دولتمردان غربی در مواجهه با این شورش کمی هوشمندانهتر از بدنه این عصیان فواحش بود.
در دوران پس از ترامپ و ایدههایش برای نابودی جمهوریاسلامی ایران، غرب خود را ناچار به رویکرد دیپلماتیک میدید. مذاکرات ماهها در جریان بود و دولت سیزدهم نسبت به دولت روحانی، دستآوردهای مطلوبی را در مذاکرات احیای برجام کسب کرده بود. دولت آمریکا اما نمیتوانست توافقی با ایران انجام دهد که مورد انتقاد مخالفین خود و جمهوریخواهان قرار بگیرد؛ آنها نیاز به امتیازگیری بیشتر از ایران داشتند.
اینگونه ایده شورش «زن، زندگی، آزادی» متولد شد. پس از فوت مهسا امینی، اولین عملیات رسانهای و روانی بزرگ جهان در سالهای اخیر علیه ایران به راه افتاد. عناصر نفاق و شورشیان در خیابانهای کشور به خط شدند و صحنههای ناگواری رقم خورد. بعضی دانشگاهها به آشوب کشیده شد و تمام توان معاندین برای سرنگونی جمهوریاسلامی ایران به کار گرفته شد.
اما هر چه از ساعت صفر این عملیات گذشت، مشکلات و حفرههای این شبه جنبش و مقصود واقعی کشورهای غربی از حمایتشان بیشتر علنی شد. از یک سو عناد این عصیان، با تمامی ارزشهای دینی-ملی ایران باعث شد بخش عظیمی از جامعه ایران که به واسطه مشکلات اقتصادی در ابتدا نگاهی از جنس همدردی با بدنه بیرونی اغتشاشات داشته باشند، از آنها متنفر شدند. از سوی دیگر غرب نیز پروژههای براندازان را یکی پس از پس دیگری رد میکرد و اعتننایی به آنها نداشت.
شاید یکی از مهمترین آنها امتناع اروپا از قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست تروریستی بود. پروژهای که اگر چه در ابتدا با لابیهای صهیونیستی سر و صدا کرد اما در نهایت اجرایی نشد و با مخالفت سران کشورهای اروپایی و جوزپ بورل، مسئول سیاستخارجی اتحادیه اروپا قرار گرفت. وی در اظهار نظری جنجالی خطاب به خبرنگاری که از وی پرسشی پیرامون اعتراض براندازان به امتناع اتحادیه اروپا از قرار دادن سپاه در فهرست تروریستی پرسید گفت: «این صداها قوانین ما را تغییر نمیدهند».
اما چرا غرب از شورش فواحش در ایران حمایت کرد؟
دلیل اصلی این حمایت در مصاحبه آنتونی بلینکن با شبکه بیبیسی فارسی معلوم میشود. جایی که مجری سعی میکند وزیر امور خارجه آمریکا مواضع خود را روشنتر بیان کند و خط خود در سیاستخارجی را در مقابل ایران روشنتر بیان کند. بلینکن اما از این کار طفره میرود؛ با این حال این مصاحبه نکات مهمی را درون خود جای داده است که ارزش تحلیل و بررسی دارد.
مهمترین نکتهای که در این مصاحبه است، رد تلویحی سه درخواست مجری برانداز برنامه است. نخست مجری از بلینکن درخواست میکند برای اعتصاب کارمندان و کارگران، به آنها تضمین مالی بدهد و با اینکار آنها را به اعتصاب دعوت کند؛ درخواستی که صریحا توسط بلینکن «غیر عملی» توصیف شد.
در بخش دیگر مجری درخواست میکند تا روادید آمریکا برای معاندین داخل کشور صادر شود؛ پاسخ بلینکن این دفعه حتی تندتر و مهمتر بود. او گفت: «ما باید توازن را برقرار کنیم؛ اگرچه از اقدامات عملی درباره ایرانیان حمایت میکنیم اما امنیت خودمان اولویت است». درخواست سومی که توسط مجری مطرح میشود و بلینکن به آن بیاعتنایی میکند، برقراری شبکه اینترنتی برای جغرافیای ایران است. این کار نیز توسط بلینکن نشدنی توصیف میشود و همان حرف بلینکن در دقیقه سوم مصاحبه، معنای اصلی خودش را بیشتر نشان میدهد «این مسائل مربوط به مردم ایران است».
نکته مهم دیگر این مصاحبه زمانی است که گفتگو به سمت پرونده هستهای ایران و مذاکرات احیای برجام میرود. بخشی از مصاحبه که مورد پسند اینترنشنال و دیگر شبکههای معاند قرار گفت آنجا بود که بلینکن میگوید: «برجام اولویت ما نیست». اما آنچه که در ادامه گفتگو رد و بدل میشود نشان از آن دارد که آمریکا میداند در مقابل ایران گزینهای جز دیپلماسی وجود ندارد.
بلینکن میگوید: «ما به نحوی که شده جلوی دستیابی ایران به سلاح اتمی را میگیریم و بهترین راه در این باره دیپلماسی است». پیام این جمله این است، ما برایمان فرقی ندارد حکومت در ایران چه باشد؛ ما به دنبال تحدید قدرت ایران هستیم. علت حمایت از «زن، زندگی، آزادی» نیز اندکی بعد در همین مصاحبه فاش میشود. آنجا که بلینکن در پاسخ به اینکه آیا اگر ایران پیشنویس تابستان قبل را بپذیرد، توافق خواهد شد میگوید: «چیزهای زیادی تغییر کرده است». معنای زیرمتنی این جمله، این است که «زن، زندگی، آزادی» اهرمی برای امتیازگیری از جمهوریاسلامی ایران بوده است و نه چیزی بیشتر.
نمایش کمدی «انقلاب ۱۴۰۱» کارگردانی دارد که در پایان این نمایش، بازیگران را به رگبار بسته است. برای غرب در مواجهه با ایران مدتهاست براندازی و تغییر حکومت، گزینه نیست و آنها میدانند در بلندمدت میان ایران و غرب، رابطهای جز روابط دیپلماتیک ممکن نیست. آنها که مردم را از سایه جنگ میترساندند و آنها که منتظر حمله آمریکا بودند، این روزها فاش شده است که هر دو از یک محاسبه غلط در ذهن خود رنج میبردند.
منبع: رجانیوز