وقتی رفقای جولانی، زنان سوری را به خاطر آرایش اعدام کردند!

«شهر حلب که آزاد شد، زمینی را پیدا کردیم که بیش از 80جسد در آن دفن شده بود. تعدادی از آن قربانیان داعش، زن بودند؛ زنانی که دست‌هایشان بسته بود. در مدرسه‌ای که به‌عنوان مقر پشتیبانی گروه تحریر‌الشام استفاده می‌شد، اسنادی به دست آمد که نشان می‌داد تکفیری‌ها به دلایل عجیبی برای آن زنان، حکم اعدام صادر کرده و بعد هم، سرهایشان را بریده بودند!»...
«به طور میانگین روزانه 20 شهروند در استان‌های علوی‌نشین سوریه ربوده می‌شوند»، «بنا به گزارش دیده‌بان حقوق بشر سوریه، شورشیان حاکم بر سوریه طی چند روز، بیش از 1500 غیرنظامی علوی را قتل‌عام کردند»، «غادی فرانسیس، روزنامه‌نگار لبنانی: این یک نسل‌کشی واقعی است. مردم فقط به دلیل علوی یا مسیحی بودن، کشته می‌شوند» و…*(حاج قاسم سلیمانی: در چشمان خود نمک می‌ریزم…)
همین خبرهای کوتاه از سوریه آزاد! کافی است برای اینکه امروز بعد از گذشت حدود یک دهه، به احترام آن فرمانده غیرتمند ایرانی، تمام‌قد بایستیم؛ همان مرد بزرگی که به خاطر جنایت‌هایی که کیلومترها دورتر از مرزهای ایران در حق مردم بیگناه روا داشته می‌شد، خواب را بر خود حرام کرده بود. همان سرباز بی‌مرز ‌اسلام که نمی‌توانست در مقابل قتل‌عام زنان و کودکان توسط حرامیان، بی‌تفاوت باشد و خطاب به دخترش نوشته بود: «دخترم! خیلی خسته‌ام. 30سال است نخوابیده‌ام اما دیگر نمی‌خواهم بخوابم. در چشمان خود نمک می‌ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشد تا نکند در غفلت من، آن طفل بی‌پناه را سر ببرند…»*(روزنامه نگار اسرائیلی: جولانی هیچ چیز شلیک نمی کند!)
حالا این خبرها را بگذارید کنار توییت تحقیرآمیز روزنامه‌نگار اسرائیلی بعد از حملات رژیم صهیونیستی به فرودگاه نظامی شهرهای حماه و حمص در اولین روزهای فروردین امسال. هواپیماهای اسرائیلی که آمدند و با خیال راحت و بدون هیچ مزاحمتی، بمب‌هایشان را روی خاک سوریه ریختند و رفتند، «آیدی کوهن» نوشت: «بشار اسد لااقل موشک‌های پدافندی شلیک می‌کرد اما جولانی هیچ چیزی شلیک نمی‌کند.» *(دستورات شرعی به سبک حکومت جولانی)
در روزهایی که در میان سکوت مجامع بین‌المللی، از یک طرف شهروندان علوی سوریه توسط شورشیان تحت امر جولانی، ربوده، اسیر و اعدام می‌شوند و از طرف دیگر، ارتش رژیم صهیونیستی بدون هیچ‌گونه مقاومت و دفاعی از طرف حکومت خودخوانده سوریه، تمامیت ارضی این کشور را نقض و در خاک آن پیشروی می‌کند، پای صحبت‌های حاج «سیف‌الله حاجی حسینی»، یکی از یاران شهید سردار حاج قاسم سلیمانی در دوران دفاع از حرم در سوریه نشستیم و او با مرور خاطرات آن سال‌های پر فراز و نشیب، برایمان گفت که شورشیان متمدن! امروز، همان داعشی‌های چاقو به دست دیروزند که فقط چهره عوض کرده‌اند؛ همان‌ها که برخلاف دستور قرآن، مصداق «رحماء علی الکفار و أشداء بینهم» هستند!*(علویان سوریه که به دست نیروهای جولانی کشته شدند)
بنویسید مرکز تخلیه زباله، بخوانید محل دفن اجساد!«خبر قتل‌عام مردم بیگناه در سوریه توسط نیروهای جولانی را که در رسانه‌ها دیدیم و شنیدیم، خاطرات جنایات داعش یکی‌یکی در ذهنمان زنده شد»… زودتر از آنچه تصور می‌شد، نقاب از چهره تروریست‌های کت و شلواری افتاد. قتل‌عام علویان سوریه به دست نیروهای تحت امر جولانی، نشان داد شورشیان بزک کرده‌ای که با شعار سوریه آزاد، یکی‌یکی شهرهای بی‌مدافع را فتح کرده بودند، بازماندگان همان داعشی‌های بی‌رحم یک دهه قبل هستند.
در این میان، وقتی دست‌های خون‌آلود شورشیان شهرهای علوی‌شین در سواحل سوریه را آلوده کرد، بیش از همه دل جاماندگان دفاع از حرم گرفت؛ همان سربازان داوطلبی که از امنیت و آسایش خود گذشته بودند برای دفاع از حرمت انسان، فارغ از ملیت و مذهب. *(حاج «سیف‌الله حاجی حسینی»، پیشکسوت ایثارگران سپاه و خادم شهدا در دوران دفاع مقدس و دوران دفاع از حرم)
برای حاج «سیف‌الله حاجی حسینی» اما اخبار این روزهای سوریه، جور دیگری نمک روی زخم است. او که حدود 4دهه از عمرش را در مسیر خدمت به شهدا گذرانده و بعد از دوران دفاع مقدس، در سال‌های دفاع از حرم در سوریه هم برای رساندن پیکرهای شهدا به خانواده‌های چشم‌انتظارشان خون دل‌ها خورده، فرصت داشته از زاویه‌ای دیده نشده، آثار جنایت‌های اسلافِ جولانی در حق مدافعان حرم و مردمان بیگناه را ببیند. حاج آقا حالا بعد از کشتار علویان سوریه، مجاب شده به سراغ دفتر خاطرات دلخراشش از پشت صحنه روزهای دفاع از حرم برود تا به سهم خودش به آنهایی که هنوز درباره ماهیت واقعی حاکمان جدید سوریه تردید دارند، کمک کند با حقیقت رو‌به‌رو شوند.*(شهر تدمر سوریه بعد از آزادسازی)
ایثارگر پیشکسوت داستان ما در شروع صحبت‌هایش بر‌می‌گردد به حدود یک دهه قبل و می‌گوید: «سال ۹۶ بود که به ما اعلام کردند در پشت فرودگاه شهر تدمر سوریه، تعدادی جسد ازجمله جمجمه انسان پیدا شده. به محض دریافت پیام، با گروهی از دوستان از حلب به طرف تدمر رفتیم و وارد منطقه موردنظر شدیم؛ منطقه‌ای که محل تخلیه زباله‌های شهر تدمر بود. در بدو ورود، با چند تپه بزرگ زباله مواجه شدیم. همان‌طور که اطراف آن کوه زباله‌ها می‌گشتیم، چند جمجمه انسان دیدیم و مطمئن شدیم گزارش، واقعیت دارد… *(حاج سیف الله حاجی حسینی در مناطق عملیاتی سوریه/ تفحص پیکر شهدای مدافع حرم)
85جسد بی‌سر، یادگاری تکفیری‌ها در میان زباله‌ها…همین‌که مقداری از زباله‌ها را جا‌به‌جا کردیم، اجساد پیدا شد. دیگر شک نداشتیم شهدای زیادی لا‌به‌لای آن زباله‌ها هستند. تمام آن چند تپه زباله‌ را با بیل روی زمین ریختیم و چیزهایی دیدیم که واقعا دردناک بود. در طول حدود یک هفته‌ای که در آن منطقه کار می‌کردیم، 85 جسد از شهروندان سوری را در میان زباله‌ها پیدا کردیم؛ قربانیانی از اقشار مختلف معلم، پزشک، ارتشی و… که دست‌هایشان بسته و سرهایشان بریده شده بود!
آن تکفیری‌ها آنقدر بی‌رحم و سنگدل بودند که عامدانه، اجساد قربانیان‌شان را با زباله‌ها مخلوط کرده بودند. یعنی تعدادی از پیکرها را در آن منطقه انداخته بودند، بعد روی آنها زباله ریخته بودند. دوباره تعدادی پیکر و مقداری زباله روی آنها و همین‌طور، ردیف به ردیف… به‌این‌ترتیب تپه‌های زباله‌ای درست شده بود که لا‌به‌لایش پر از جسد انسان بود! آنجا یکی از موقعیت‌هایی بود که ما واقعا از شدت وحشیگری داعشی‌ها و تکفیری‌ها حیرت کردیم.*(نیروی شورشی تحت امر جولانی در مقابل دوربین اعلام می کند از شمشیرش برای قتل عام علوی ها استفاده خواهد کرد‌)
بنابراین الان که می‌بینیم در سوریه در مدت چند روز، صدها نفر را قتل‌عام می‌کنند، تعجب نمی‌کنیم. اینها فقط لباس عوض کرده‌اند وگرنه همان چاقو به دست‌هایی هستند که 10سال قبل با اسم تکفیری آنطور سر می‌بریدند و الان به نام حکومت رسمی دارند این جنایت‌ها را ادامه می‌دهند.»
وقتی رفقای جولانی، زنان را به خاطر آرایش، اعدام کردند!می‌گویم: اما جولانی و دار و دسته‌اش مدعی‌اند سوریه را نجات داده‌اند و مردم این کشور از‌جمله زنان زیر سایه حکومت آزاد آنها دیگر می‌توانند در امنیت و آزادی زندگی کنند… لبخند تلخی می‌نشیند روی صورت حاج سیف‌الله. انگار که زیر لب گفته باشد: «تکفیری و آزادی زنان؟ چه دروغ شاخداری!»
حاج آقا آه بلندی می‌کشد و می‌گوید: «شهر حلب، یک سال قبل از شکست کامل داعش، آزاد شد. آخرین منطقه‌ای که در حلب در دست دشمن باقی مانده بود و همین تکفیری‌ها در آن مقاومت می‌کردند، منطقه‌ای به نام «السکریه» بود. وقتی با تلاش رزمندگان جبهه مقاومت این منطقه هم سقوط کرد، به ما گفتند تعداد زیادی شهید در گوشه‌ای از این منطقه دفن شده. با زحمت زیاد و با کمک دوستان حفاظت و اطلاعات، آن محدوده را شناسایی کردیم؛ زمینی که بیش از 80جسد در آن دفن شده بود. پیکر قربانیان که از قبرها بیرون آورده شد، مشخص شد تعدادی از آنها زن هستند؛ زنانی که دست‌هایشان را بسته بودند و حکم اعدام برایشان صادر کرده بودند. شاید بپرسید از کجا فهمیدید حکم اعدام برای آن زنان صادر شده؟
یک مدرسه در منطقه السکریه بود که به عنوان مقر پشتیبانی گروه‌ جبهةالنصره و تحریر‌الشام(گروه تحت امر جولانی) از آن استفاده می‌شد. ما در آن مدرسه، اسناد و مدارکی به دست آوردیم و آنها را برای ترجمه پیش یکی از رفقای سوری بردیم. آن فرد که پزشک و از شیعیان نبل‌الزهرا(س) بود، بعد از خواندن متن آن اسناد، گفت: می‌دانید آن زنان چطور کشته شده‌اند؟ اعدام شده‌اند. فکر می‌کنید چرا برایشان حکم اعدام صادر شده؟ در این اسناد نوشته، چون بعضی‌هایشان آرایش کرده بودند، یا لاک زده بودند، یا موهایشان را جور خاصی درست کرده بودند!… واقعا به همین دلایل عجیب، تکفیری‌ها برای آن زنان حکم اعدام صادر کرده بودند. بعد هم، سرهای آنها را بریده و دفن‌شان کرده بودند!»
فکر نمی‌کردیم تا 100سال دیگر هم از دست داعش رها شویم«خیال نکنید جنایات داعش و تکفیری‌ها، اختصاص به شیعیان سوریه داشت. ما بارها با مردم اهل سنت سوریه مواجه شدیم که نیروهای تکفیری، بدترین جنایت‌ها را در حق آنها انجام داده بودند… سال 96 که وعده حاج قاسم درباره پایان حکومت داعش، عملی شد، یکی از این فجایع را دیدیم. اواخر آبان ماه بود که شهر بوکمال، به‌عنوان آخرین پایگاه داعش، سقوط کرد. وقتی ما وارد بوکمال شدیم، فقط با یک عده پیرمرد و پیرزن و بچه مواجه شدیم که پوست به استخوان‌شان چسبیده بود. پرسیدیم: پس جوانان شما کجا هستند؟! در جواب گفتند: داعشی‌ها آمدند درِ خانه تک تک ما را زدند و تمام جوانان‌مان را بردند؛ پسرها را برای جنگ و دختران را برای جهاد نکاح و اهداف پست و پلید خودشان.»
حاجی حسینی سری به تاسف تکان می‌دهد و می‌گوید: «با اینکه بوکمال، شهر سنی‌نشین بود، داعش آن بلاها را بر سرشان آورده بود. مردم شهر از ما می‌پرسیدند: شما کی هستید؟ از کجا آمده‌اید؟ گفتیم: چطور؟ گفتند: شما را خدا برای ما فرستاده. حکومتی که اینها اینجا برپا کرده بودند، فکر نمی‌کردیم تا ۱۰۰سال دیگر هم سقوط ‌کند.»
وقتی امکانات جبهه مقاومت، در خدمت قربانیان داعش قرار گرفت«ما در بدو ورود به بوکمال، با یک جماعت بیمار و مبتلا به سوء‌تغذیه مواجه شدیم. به همین دلیل، حاج قاسم دستور داد بهداری‌هایی برای مداوای آنها برپا شد. طوری شده بود که روزی ۴۰۰، ۵۰۰ زن و مرد و بچه به بهداری مراجعه می‌کردند، دارو دریافت می‌کردند و درمان می‌شدند . فقط هم این نبود. به دستور حاج قاسم، آشپزخانه ما بیش از یک ماه، برای مردم شهر بوکمال غذا درست می‌کرد. نه‌فقط اینجا، برای شهر حلب هم همینطور بود.*(تجمع مردم حلب در محکومیت ترور شهید حاج قاسم سلیمانی / خیابان های حلب، هرگز قدم های تو را فراموش نخواهد کرد)
حلب که در دی ماه 95 آزاد شد، ما با یک عده زن و بچه‌ که زیر آتش و اسیر دست داعش مانده بودند، مواجه شدیم. اغلب مردم حلب را هم اهل سنت تشکیل می‌دادند. به دستور حاج قاسم، مردم این شهر هم زیر چتر حمایت جبهه مقاومت قرار گرفتند. حالا چه کسانی این کارها را انجام می‌دادند و به مردم نجات‌یافته از دست داعش خدمت می‌کردند؟ همین بچه‌های مدافع حرم ما که بعدش غریبانه شهید شدند. ارج و قربی که ایرانی‌ها در میان مردم سوریه داشتند، به خاطر محبت‌های همین بچه‌های مدافع حرم به امثال مردم حلب و بوکمال بود.»*(توییت دختر شهید حاج قاسم سلیمانی / می ترسم در غیابم، مظلومی با زبان روزه، اسیر یا شهید شود)
به یاد مردی که مصداق «أشداء علی الکفار رحماء بینهم» بوداین روزها را نبینید که شورشیان تحریرالشام به سرکردگی جولانی، در مقابل علویان و مسیحیان سوریه، شیر شرزه‌اند اما در مقابل دشمن غاصب صهیونیستی، مثل کودکان قالب تهی کرده، صدایی از آنها بلند نمی‌شود. کمتر از 10سال قبل، این سرزمین در معرکه مبارزه با داعش، مردانی به خود دید که برای دشمن، صاعقه خشم و عذاب بودند و برای مردم مظلوم، باران رحمت و آرامش. دفتر خاطرات حاج سیف‌الله حاجی حسینی پر است از این قبیل خاطرات از مرد اول میدان مبارزه با داعش: «حاج قاسم، مصداق کامل آیه «أشداء علی الکفار رحماء بینهم» بود. هیچ‌وقت 13 فروردین سال 95 را که با هواپیما به سمت سوریه می‌رفتیم، فراموش نمی‌کنم. از قضا حاج قاسم هم در آن پرواز بود.
هواپیما که اوج گرفت، حاج قاسم بلند شد و از صندلی اول با همه بچه‌ها دید و بازدید نوروزی کرد. با همه دست داد و روبوسی کرد؛ مخصوصا با بچه‌های فاطمیون. با همه خوش و بش کرد و عکس گرفت. آنها هم در آن فضای صمیمی، به‌اصطلاح از سر و کله حاج قاسم بالا می‌رفتند و با او عشق می‌کردند. تمام آن دو ساعت پرواز را حاج قاسم با این بچه‌ها خوش و بش کرد تا وقتی که هواپیما در فرودگاه دمشق فرود آمد.
این از مصداق رحماء بینهم. حالا بشنوید از یکی از مصادیق أشداء علی الکفارِ حاجی. چیزی به سقوط آخرین منطقه حلب(منطقه السکریه) نمانده بود اما نیروهای داعش، منطقه را تخلیه نمی‌کردند. عاقبت حاج قاسم به آنها اخطار داد که اگر تا چند ساعت دیگر تخلیه نکنید، تمام منطقه را با خاک یکسان می‌کنم. خالی نکردند و با دستور حاج قاسم، منطقه با خاک یکسان شد. فردا صبحش، باقیمانده نیروهای داعش در آن منطقه، یا تسلیم شدند یا فرار کردند و به این ترتیب کل شهر حلب، آزاد شد. حاجی در مقابل دشمن، همین‌قدر مقتدر بود ولی وقتی در مقابل مردم مظلوم و آواره سوریه قرار می‌گرفت، سراپا رأفت و رحمت می‌شد و مثل خانواده خودش با آنها رفتار می‌کرد.» *(حاج قاسم در منطقه عملیاتی حلب)
نکند اینها خانواده حاج قاسم باشند!خاطره جذاب دیگری در ذهن حاج آقا جرقه زده که مکث می‌کند و بعد، لبخند‌بر‌لب می‌گوید: «وقتی شهر حلب آزاد شد و با جمعیت زیاد مردم اسیر دست داعش مواجه شدیم، حاج قاسم تمام ماشین‌ها را به خط کرد؛ از تویوتا و کامیون گرفته تا اتوبوس. همه را فرستاد در گل و لای که بروند خانواده‌های باقیمانده در مناطق مختلف حلب را سوار کنند و بیاورند. بعد انگار بخواهد خانواده خودش را سر و سامان بدهد، دستور داد تمام آن خانواده‌ها را در سوله‌های نیروهای خودمان در روستای جبرین در حاشیه حلب اسکان دادند و تمام امکانات اعم از پتو، لباس و غذا در اختیارشان قرار دادند. *(روایت جانباز مدافع حرم از کمک رزمندگان ایرانی به کودکان گرسنه سوری)
جالب است برایتان بگویم که بچه های خودمان تا چند وقت، برنج هندی و سیب‌زمینی و لوبیا می‌خوردند اما به دستور حاج قاسم، آشپزخانه مقر برای آن خانواده‌ها، گوشت و غذاهای مقوی می‌پخت. با همین مراقبت‌ها بود که آن افراد از مرگ حتمی نجات پیدا کردند. خلاصه تا آن خانواده‌ها سامان پیدا کنند و در مناطق امن اسکان داده شوند، دو سه ماه طول کشید و در تمام آن مدت، حاج قاسم به آنها رسیدگی کرد چون حاجی، از قرآن یاد گرفته بود مسلمانان باید اشداء علی الکفار رحماء بینهم باشند».

تصاویر جهت دانلود

تصویر کم حجم
https://mobinonline.ir/?p=64181 کپی