نماز جماعت مجاهدین در اشرف ۳ با حضور مریم رجوی

برای فهمیدن اینکه مجاهدین خلق در صورت پیروزی در نبرد قدرت چه نوع نظام سیاسیای را و با چه مختصاتی پایه میگذاشتند لزوما نیازی به این نیست که دهها کتاب و مقاله در موردشان خوانده باشیم. همین تصویر تا حد زیادی گویاست. به لباسهای یک شکل، به مناسکی که به شکل سازمانی (نه در بستر انتخابی فردی) به جا میآورند، متفاوت بودن لباس رهبرشان جهت تمایزبخشیِ فرادستانه و… دقت کنید.
همچنین اینکه این سازمانِ توتالیترِ سرسختِ قرن بیستمی به رغم شکست در جنگ قدرت بقای خود را تا امروز در اواخرِ ِ ربع ِ اول ِ قرن ۲۱ تداوم بخشیده گویای این است که پس اگر منابع یک کشور به غنا و جمعیت و وسعت ایران به چنگش افتاده بود بدل به چه تشکیلات مخوف و بیرقیب میشد. به خصوص اگر در نظر آوریم که وقتی این منابع در اختیار یکی از رقبای مجاهدین یعنی جمعی از روحانیونِ انقلابی قرار گرفت به رغم دیسیپلینِ بسیار پایینتر، ایدئولوژیِ رقیقتر، همگونیِ فکری و عملیِ کمتر و… آنها را قادر به استقرار دولتی قاهر و بدون نیاز به شریک کردن سایر نیروهای اجتماعی و سیاسیِ ایران در قدرت یا حتی در پیش گرفتن نوعی کنشپذیری در نسبت به خواستههای عمومی کرد.
این سازمان از حیث ایدئولوژی دارای یک ایدئولوژی التقاطیِ مارکسیستی-مذهبی است؛ نوعی سوسیالیسمِ توتالیترِ غیرالحادی و اصطلاحا آنتیامپریالیستی و خلقگرایانه و مذهبی که به برقراری نظم آهنینِ یکدستساز چه درون تشکیلاتش و چه بر اتباعی که بتواند بر آنها تسلط یابد اعتقاد داشته و همچنان علیرغم مکرهای تبلیغاتی دارد. از حیث ایدئولوژی بیشترین شباهت را به خمرهای سرخ کامبوج دارد که آنها نیز یک ایدئولوژی التقاطیِ مارکسیستی-بومیگرایانه داشتند. خمرهای سرخ از ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۹ سه سال بر کامبوج حکومت کردند و حدود ۳۰ درصد از مردم کامبوج را کشتند (۲ میلیون از ۷ میلیون نفر).
احزاب مسلح غرب کشور عموما از دههی ۱۳۶۰ به رغم برخی فراز و نشیبها در مجموع روابط نزدیکی با مجاهدین خلق داشتهاند و دارند و رهبران این احزاب حتی امروز در سال ۲۰۲۳ حاضر به مرزبندی صریح و قاطع نسبت به مجاهدین نیستند و با آنها پیامهای دوستانه رد و بدل میکنند.