نحوه برخورد با بیحجابان در مجالس اباعبدالله

با توجه به بحث و گفتگوهای متعدد پیرامون حضور بانوان بی حجاب در مجالس حسینی، باید با بررسی موشکافانه، به فهم ابعاد مختلف رفتار صحیح در مواجهه با ایشان پرداخت.
با گسترش روابط فرهنگی بین کشورهای متعدد، ساختارهای فرهنگیـهویتی و ارزشی جامعۀ ایران نیز دستخوش تغییراتی شده و در این رهگذر، نوع خاصی از هویت که در جهان با نام هویت بریکولاژ و نیز سیال میشناسند در بین جوانان و نوجوانان در حال ظهور است. این هویت، که ماهیتی ترکیبی دارد، عناصری از هویت اسلامی، ایرانی و مدرن را در هم آمیخته و گرایشهای فکری و رفتاری منحصربهفرد و مبتنی برگزینش عناصر متعدد را رقم زده است(گنجی و همکاران، ۱۴۰۱) برخی نوجوانان ایرانی به وضوح دارای چنین هویت چهل تکه ای هستند که گاهی ایشان را به سمت اربعین و مراسمات محرم می کشاند و گاهی به سمت پارتی های شبانه و روابط نامشروع و اکنون حرمت شکنی با کشف حجاب در مراسمات محرم.
در این بین، نظرات متفاوتی در باب جذب حداکثری، نراندن مکشوفهها، مماشات مومنین برای حفظ دین حداقلی نسبت به بی دینی این بانوان، نازپرورده بودن نسل جدید و نبود ظرفیت پذیرش اعتقادات و دین حداکثری به شکل سختگیرانه و… مطرح می شود.
اما رویکرد صحیح چیست؟
جدای از حرمتشکنی مجالس اهلبیت، از منظر رهبری در برخورد با افراد غیرمعاند، سه راهکار باید بکار برده شود.
۱. نشاندادن باطل: اولین راهکاری که از فحوای سخنان رهبر برداشت میشود، تلاش به منظور انتقال معارف صحیح برای تشخیص حقیقت و حرف درست از دروغ است. (۱۴۰۱/۸/۱۱) با این بیان، استفاده برخی از سلبریتی ها و کارشناسان تلوزیونی مذهبی، از سخنان عامه پسند و غیردینی برای ارتباط گیری و جذب نسل جوان ، نه تنها موجب هدایت به مسیر صحیح نخواهد بود بلکه باعث تشدید هویت چندپاره ایشان می شود. در واقع به جای حذف بنیانهای هویتی نامطلوب از طریق نشاندادن راست از دروغ و افزایش سطح دینداری به سمت حداکثری شدن، باعث کمرنگ نمودن تدریجی بخش مطلوب هویتی ایشان خواهد بود.
به عبارت دیگر به میزان انحراف معیار صحبتهای سلبریتیهای مذهبی از حقیقت دین، شاهد تغییر در هویت نوجوانان و جوانان به سمت حذف دینداری خواهیم بود. به استناد قرآن، هویت ایمانی افراد زمانی به نهایت قوت خویش میرسد که استقامت در دینداری وجود داشته باشد( ثم استقاموا) و وجود اختلاف در مواضع مومنین، بدترین صدمهای است که میتواند در روند دینداری افراد جامعه روی دهد زیرا باعث زیر سئوال رفتن حقانیت جبهه حق خواهد بود. عقبنشینی در مواضع اعتقادی دینی، در ذهن هویت بریکولاژ به معنای ضعف بنیان اعتقادی بوده و فرد هویت باطل بظاهر مستحکمتر را جایگزین هویت گسسته ایمانی خواهد کرد. به همین علت خداوند راه پیروزی جامعه ایمانی را مقاومت و توصیه به آن معرفی میکند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.ای اهل ایمان، (در کار دین) صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیّا و مراقب کار دشمن بوده و خداترس باشید، باشد که فیروز و رستگار گردید.
از سوی دیگر، با اختلاف در سبک برخورد، تأثیر تربیتی منفی خواهد داشت و افراد خاطی فراتر از حذف هویت مطلوب، خود را محق دانسته و حتی نسبت به اصلاح نیز جبهه میگیرند. به همان دلیلی که هنگام تربیت یک والد، والد دیگر نباید به پشتیبانی از فعل خطای فرزند برخیزد (اثر تربیتی را خنثی میکند) در عزاداریها، تذکر بحق یک گروه و پشتیبانی گروه دیگر از این بانوان باعث تجری ایشان نسبت به فعل خطای خویش خواهد بود.
۲. تبیین دقیق حق، مراقبت و ارشاد با استدلال و بدون دعوا (۱۴۰۱/۸/۱۱) راهکار دوم در برخورد با هویت بریکولاژ این نوجوانان و جوانان، نه تایید رفتار اشتباه ایشان به منظور حفظ دین حداقلی و نه عقبنشینی و نه ملایمت صرف است. باید اشتباه فکری و انتخاب غلط ایشان را با استدلال و با رفتاری مراقبت گونه و بدون درگیری به ایشان منتقل نمود.
البته باید برای اثرگذاری، سخن از دو ویژگی لین و سدید بودن برخوردار باشد، فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ (۴۴/طه) و یکی از شروط موفقیت پیامبر را مهربانی با خلق بیان میکند فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ(۱۵۹ آل عمران ) ولی در عین حال نباید از مواضع حق، به بهانه جذب، حتی قدمی عقب نشینی نمود و همانطور که پیامبر با تحمل سختی های و مرارت های فراوان و از دست دادن یاران و وجود جنگ های متعدد، قدمی از دین اسلام و احکام آن عقب نایستادند، بنابراین ایستادگی بر موضع حق در فرآیند فراگیری آن بسیار حائز اهمیت خواهد بود. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا (۷۰ احزاب)،ای اهل ایمان، متّقی و خدا ترس باشید و همیشه به حقّ و صواب سخن گویید. پس تنها راهی که حق تثبیت خواهد شد ایستادگی و مقاومت در راه حق است. در غیر اینصورت ذهن بشری، با وجود تمایلات دنیوی گام به گام، باطل را به سبب ملائمت با هوی نفس، جایگزین حق خواهد نمود.
قابل ذکر است که پیامبران در نازپرورده ترین امتها، از میان خود ایشان به عنوان فردی که راستگوترین فرد است انتخاب می شدند و حرف حق را آشکارا بیان می کردند، زیرا با شناخت از سیستم عاقله انسانی دریافته بودند که آدمی، با سخنان ملائم با طبع سرکش انسانی و با عقب نشینی از مواضع حق و سازش با وی،بر پایداری در دین قانع نخواهد شد.
بنابراین وظیفه آحاد امت اسلامی، تذکر مبین است. این سبک امر به معروف و به صورت همگانی، باعث عقب نشینی هر خاطی از فعل خود خواهد گشت.
۳. تنبیه: راهکار سومی که میتوان از سخنان معظم له در مورد نوجوانان و جوانان غیرمعاند خاطی و هنجار شکنی که به امنیت روانی جامعه صدمه وارد میکنند (از جمله بانوان مکشوفه) برداشت نمود، تنبیهی است که منجر به آگاهی دادن ایشان به خطای رفتاری خود است(۱۴۰۱/۷/۱۱). بدین ترتیب نه تنها باید با این قشر از افراد با مماشات برخورد نکرد، بلکه باید تنبیهی متناسب با میزان رفتار هنجارشکنانه ایشان تدبیر نمود. البته این وظیفه دستگاه قضایی و ضابطین امر است که میتواند در قالب جریمه یا محرومیت از خدمات اجتماعی یا مطالعه و شرکت در کلاسهای دینی و… صورت بگیرد.
پس بنابراین تصور عموم افراد، اینگونه عقب نشینی در مواضع نه تنها بستری برای جذب افراد به سمت دینداری حداکثری نخواهد بود بلکه موجب کاهش سطح دینداری افراد میگردد. برخی نیز مصلحتسنجی اهل بیت در مماشات با گناهکاران که برای اجرای حد به نزد ایشان می آمدند را مورد استناد قرار داده و دیگران را ترغیب به نادیده گرفتن رفتار اشتباه خاطیان به منظور جذب حداکثری میکنند، درصورتی که گناهکاران مزبور به خطای خویش واقف بوده و در جمع مردم، به گناه خویش معترف بودند و حضرات معصومین با انکار ایشان، تشویق به مخفی نمودن آن گناهان داشتند. در مواردی که افرادی به علنی شدن گناه دیگران بدون شاهد کافی اصرار داشتند مورد حد قرار میدادند زیرا از منظر دینی، مخفی بودن گناه و در برخی موارد تظاهر به دینداری اجتماعی (ولو از روی ریا) نسبت به علنی شدن گناه ارجحیت دارد. حرمت اقرار به گناه و تظاهر به بی گناهی و دینداری به دلیل پیامدهای فردی و اجتماعی بسیاری است که میتواند جامعه ایمانی را متوجه خویش سازد. اموری همچون؛ قبح زدایی از گناه و تقدس زدایی از امور مقدس و در نهایت اضمحلال دین و بحران اجتماعی، مهمترین این پیامدها خواهد بود.
بنابراین صرف برخورد رحمانی اهل بیت با گناهکاران نمیتوان درباره منظومه راهبری ایمانی ایشان نظر داد، باید شرایطی که معصوم به فرد خاطی و گناهکار فرصت میدهند را سنجید، (گناه فردی یا اجتماعی. علنی یا در خفا و سپس آشکاری با اقرار، زن یا مرد، سلامت عادی جسمی یا شرایط ویژه بدنی [بارداری، بیماری و ..] ، برده یا آزاد، فقیر یا غنی، جاهل یا عالم به حکم و موضوع و…) این علاوه بر مواردی است که در برخورد با خاطی، بسیار سخت گیرانه عمل میکردند و حتی نزدیکان و دوستداران ایشان هم مستثنی نبودند.
- در برخورد با متجاهرین عمدی و معاندین و مخالفین دین، نیز راهکار برخورد شدید، محاکمه و مجازات متناسب با جرم عناد با شعائر دینی و اخلال در امنیت روانی است.
بنابراین باید مجریان و سلبریتی های مذهبی را از تبعات سخنان خویش آگاه نموده و سعی در ارتقاء علمی و معرفتی ایشان نمود. علاوه بر این، در هر سازمان یا مجموعه یا صنفی، ضوابط منسجم و نظارت بیشتری بر برنامههای مورد پسند مخاطبین وجود داشته باشد. همانگونه ای که در اروپا و آمریکا، برنامه های تلوزیونی پرمخاطب، با بیشترین دقت علمی روی آنتن می روند و گاها برای برنامهای یک ساعته، دهها نویسنده و کارشناس درگیر تنظیم متون مربوطه هستند تا جریان افکار عمومی را به سمت مطلوب خویش هدایت نمایند. و مجریان این برنامهها، بر مبانی فکری همان موضوع مسلط هستند و می توانند مهمان را به سمت مطلوب هدایت نموده یا از خروج او از مواضع مطلوب تا حد ممکن جلوگیری کند.