مروری اجمالی بر فلسفه حجاب

اينكه حجاب در شريعت اسلامي، واجب شمرده شده است، نه تنها مورد اتفاق علماي اسلامي كه از ضروريات دين است. حكمتهاي تشريع وجوب حجاب، گاه در متون اسلامي با اشاره يا تصريح مطرح شده است؛ چنانچه ميتوان با مطالعه در آثار حجاب و بيحجابي، فوايد ديگري نيز براي آن برشمرد. در اينجا به چند فايده اشاره ميشود:
- تقويت امنيت اجتماعي زنان
مصونيت ارتباطات اجتماعي ميان زن و مرد از فوايد حفظ حريم در پوشش و آرايش است. قرآن بهصراحت كم شدن زمينهي ايذاي زنان را از آثار حجاب دانسته است. امام رضا7 نيز در ضمن روايتي، دليل حرمت نگاه به زنان را پيشگيري از تحريك مردان و بروز مشكلات ناشي از آن دانستهاند. اين روايت گرچه در موضوع نگاه وارد شده است، اما ميتوان با توجه به ملازمهي خودآرايي زنان با جلب نگاه مردان، كم شدن هيجان جنسي مردان را از آثار رعايت حجاب دانست. امروزه اين ديدگاه مطرح شده است كه شخص يا گروهي كه در زمينهاي آسيبپذيرند، لازم است زمينههاي آسيب خود را تا حد امكان مخفي نگاه دارند. يكي از سازمانهاي زنان در امريكا نيز كه زنان را در موضوع جنسي آسيبپذير ميبيند، سيزده توصيه به آنان ارائه كرده است كه از جملهي آنها عدم حضور در خلوتگاهها، عدم معاشرت با غريبهها، اجتناب از تنها بودن در خيابان يا محوطهي دانشگاهها در ساعات پايان شب و همراه داشتن چيزي است كه به مثابهي سلاح دفاعي عمل كند؛ اما در اسلام، پيششرط امنيت اجتماعي زنان آن است كه خود آنان، زمينههاي ناامني را فراهم نياورند.
- افزايش آرامش رواني در جامعه
هر نظامي كه نقشهايي را از گروههاي مختلف اجتماعي انتظار دارد، بايد مكانيزم حمايت از نقشها را نيز تمهيد نمايد؛ بنابراين انتظار مشاركت اجتماعي، نانآوري، فعاليتهاي علمي و سياسي از تمام مردم يا گروههاي خاص، ميطلبد كه زمينههاي مناسب براي حسن اجراي نقشها فراهم شود؛ رعايت حجاب از زمينههايي است كه ميتواند به افزايش آرامش رواني زن و مرد، كم شدن گناه و بالا رفتن توانمندي اجتماعي آنان منجر شود؛ به تعبير ديگر، آرامش رواني ميتواند استهلاك قوا در محيط اجتماعي را كاهش دهد. در اينجا نقش قوانين محدودكنندهي دين در موضوع پوشش، شبيه نقش قوانين محدودكننده در ميدانهاي ورزشي است كه با ايجاد محدوديت در رفتارهاي غيرورزشي و در نظر گرفتن جريمهي خطا، كارت زرد و كارت قرمز، سعي ميكند استعداد بازيكنان را به سمت انجام رفتار ورزشكارانه متمـركز نمـايد؛ از سوي ديگر رعايت حجاب، به كاهش استرسهاي ناشي از دغدغههاي رقابتجويانه زنان با يكديگر، در مدگرايي و جلوهگري در محيط اجتماعي منجر ميشود.
- حمايت از خانواده در كاركرد جنسي
اگر آستانهي رضايتمندي جنسي را خطي فرضي بدانيم كه نمايانگر آن است كه: رفتارهاي جنسي در بالاتر از اين سطح (خط) به نشاط و رضايتمندي ميانجامد و پايينتر از آن، به رضايتمندي منجر نميشود، پيامد بالا رفتن آستانهي رضايتمندي (مانند بالا رفتن خط احساس فقر و احساس امنيت) اينگونه خواهد بود كه: با وجود آنكه روابط جنسي متداول و قانوني توسط شخص انجام ميشود، اما از برقراري رابطه، احساس رضايتمندي نخواهد كرد؛ از اين رو در صدد بر ميآيد با شيوههاي غيرمتعارف يا نامشروع به رضايتمندي دست يابد. به نظر ميرسد سياست دين، آن است كه از بالا رفتن آستانهي رضايتمندي جلوگيري كند و آن را در حدي نگه دارد كه توقعات و حرص جنسي افزايش نيابد و در نتيجه، شخص از ارتباط جنسي درونخانوادگي احساس لذت و نشاط كند و مفاسد اجتماعي گسترده نشود؛ از اين رو احكامي چون رعايت حجاب، حفظ نگاه، پرهيز از اختلاط بيمورد، پرهيز از خلوتنشيني، خوشصحبتي و مفاكهه با جنس مخالف، رعايت ارتباط با محارم ناهمجنس و مواردي از اين دست، از يك سو و توصيه به خودآرايي همسران و ايجاد ارتباط جنسي بانشاط از سوي ديگر، به كارآمدي جنسي خانواده ميانجامد. ميتوان حدس زد كمترين پيامد ابتذال در پوشش و سهلانگاري در روابط، كاهش موقعيت زن در خانواده و تغيير ذائقهي جنسي است؛ چنانكه در دهههاي اخير تغيير ذائقهي جنسي در برخي جوامع، سبب رويكرد بيش از پيش جوانان به روابط جنسي آزاد، روابط جنسي با محارم، همجنسگرايي و رابطهي جنسي با حيوانات و اشياء شده است و نه تنها رابطهي جنسي زن و مرد در خارج از خانواده، طبيعي تلقي ميشود كه انحصار ارتباط جنسي با همسر، سبب تعجب و يا حتي تحقير است.
با توجه به آنچه گفته شد، ميتوان به يك شبهه پاسخ داد. گفته ميشود چون انسان برآنچه منع شود، حريصتر ميشود (الانسانُ حريصٌ عَلي ما مُنِعَ)؛ بنابراين الزام به حجاب، ميتواند به افزايش حساسيتهاي جنسي بينجامد. نگاهي به كشورهاي اسلامي و غيراسلامي كه حجاب را به عنوان الزام اجتماعي نپذيرفتهاند، نشان ميدهد حساسيت جنسي در ميان جوانان در آن جوامع، قابل مقايسه با جامعهي ايران نيست و حضور زنان با پوششهاي متنوع، سبب تحريك جوانان نميشود؛ بنابراين ميتوان نتيجه گرفت كه ما خود با وضع قوانين الزامي، جامعه را نسبت به مسائل جنسي حساس كردهايم.
پاسخ به اين شبهه، پس از توجه به بحث آستانهي رضايتمندي، چندان مشكل نيست. اين سخن كه همواره منع، به توسعهي حرص منجر ميشود، داراي دو اشكال است: اول آنكه اين كلام، صرفاً در مواردي رخ ميدهد كه زمينهي تمايل به فعل در طبيعت انسان و يا در زمينههاي تربيتي و اجتماعي موجود باشد؛ براي مثال حرام نمودن شرب خون و خوردن مردار، دليل كافي براي تمايل انسان به ارتكاب آن فعل نيست؛ دوم آنكه غالباً نه حرمت سبب افزايش تمايل به انجام كاري ميشود و نه اعطاي حكم جواز به كاهش انگيزه منجر ميگردد، بلكه ميتوان گفت تمايلات نفساني انسان، نامحدود است و ميل دارد تمامي عرصهها را بكاود؛ از اين رو اگر با قناعت و خود نگهداري مهار نشود، ميل به جولان در عرصههاي بالاتري دارد؛ به عبارت ديگر الزام به حجاب و ايجاد يك مرز رفتاري بين خوب و بد، سبب ميشود منازعات نفس در اين سطح تعريف شود؛ اما جواز هرزهپوشي سبب ميشود تمايل و حرص نفس از اين نقطه به نقطههاي بالاتري انتقال يابد نه آنكه تمايل كلاً از بين برود.
بنابراين تحريك نشدن جوانان برخي جوامع از زنان بيحجاب يا از برخي تصاوير مستهجن، ناشي از وجود تهذيب اجتماعي نيست، بلكه ناشي از بالا رفتن خط قناعت و رضايتمندي جنسي است كه از قضا بسيار مخاطرهآميز ميباشد. در جامعهي اسلامي انتظار آن است كه يك جوان از نگاه به چهره و تصوير زن، تحريك شود و به دليل ممنوعيت روابط آزاد، احساس كند نياز به ازدواج دارد و پس از ازدواج، از ارتباط با همسر، احساس نشاط نمايد. شايد اين مطلب شهيد مطهري كه «ازدواج جوان در جامعه اسلامي، خروج از محدوديت و در جوامع غربي، فرار از آزادي به محدوديت است»، بيارتباط با اين بحث نباشد.