لایحه حجاب و مساله روایت

لایحه عفاف و حجاب پس از فراز و فرودهای بسیار بالاخره به ایستگاه پایانی خود یعنی میز نمایندگان مجلس نزدیک شده است و دو سه متن پیشنهادی کاندیدای نهایی بررسی در صحن مجلس هستند که همه آنها نسبت به نسخه اولیه لایحه امتیازات فراوان و ترجیح بیشتری دارند. به هر حال یکی از این متنها در نهایت تبدیل به قانون خواهد شد. صرفنظر از اینکه کدام یک از این متنهای پیشرو لباس قانون بر تن خواهند کرد(که در یادداشتهای بعدی وارد آن خواهم شد) بحث مهمتر و پیشینی وجود دارد که توفیق یا ناکامی قانون حجاب کاملا به آن وابسته میباشد و آن مساله روایت و ادراکسازی برای مردم از قانون و ضرورت آن است.
چه بخواهیم چه نخواهیم امروز مداخله و ورود حقوقی و انتظامی حاکمیت به موضوع حجاب از حمایت اجتماعی اکثریت برخوردار نیست و براساس معتبرترین نظرسنجیها، طرفداران مداخله قانونی برای حجاب در جامعه ایران در خوشبینانهترین حالت زیر 30 درصد هستند. این یعنی هر قانونی هم که در این زمینه وضع شود، در ناحیه اجرا با چالشها متعددی دست به گریبان خواهد بود.
اما همه ما نیز واقفیم که طیف عظیمی از مخالفت مردمی با قانون و الزام حجاب متاثر از رسانه و روایتهای رسانهای است. عموما مخالفت مردم با ورود حاکمیت به مساله حجاب از جنس مناقشات فقهی پیرامون وجوب و الزام یا تحلیلهای کارشناسی درباره پیامدهای فرهنگی اجتماعی آن نیست بلکه متاثر از گرههای ذهنی و مشهوراتی است که در رسانهها مصرف میکنند. چیزی شبیه به این ادعا که «پوشش من به کسی ربطی نداره»!
لذا سرمایهگذاری بر مقوله رسانه و ادراکسازی برای مردم در کنار اقدام قانونی ضرورتی بلاانکار به نظر میرسد. مهم این است که حاکمیت و نخبگان اجتماعی درباره چگونگی روایت قانون برای بدنه جامعه به توافق برسند و روی آن عملیات مشترک تعریف کنند. به نظر من دو روایت به شرحی که در یادداشتهای بعدیام خواهم گفت قابلیت ایجاد توافق عمومی و حمایت از قانون عفاف و حجاب را خواهند داشت که میتوان روی آنها سرمایهگذاری کرد.
همچنین باید این نکته را خاطرنشان کنم که قانون عفاف و حجاب که به زودی از مجلس بیرون خواهد آمد، عملاً با کمتر از 10 درصد جامعه ایران مواجهه خواهد داشت و بیش از 90 درصد جامعه در حیطه مخاطبان این قانون نیستند. زیرا اولا در حال حاضر(قبل از تصویب قانون) کشف حجاب و برهنگی که موضوع قانون است در بالاترین سطح خود، زیر 20 درصد در کل کشور است و ثانیا پس از تصویب قانون و اجرای آن، بخش قابل توجهی از این آمار ریزش خواهد کرد.
زیرا اولا بخش زیادی از کشف حجاب دختران نوجوان در حال حاضر از روی کنجکاوی است که با ذهنیتِ آزاد شدن حجاب در کشور صورت میگیرد که در صورت طرح مجدد قانون و الزام حجاب احتمال عقبنشینی از پوشش فعلی آنها بالاست(مثل فردای مصاحبه سردار رادان) و ثانیا کشف حجاب بسیاری از بانوان فاقد انگیزههای سیاسی و سویههای ایدئولوژیک است که نزد آنها معنای مقابله با نظام جمهوری اسلامی ندارد.
لذا برخلاف مکشوفههای باانگیزه، حاضر به هزینه دادن برای چنین رفتاری نیستند و با دریافت اولین تذکر تغییر محسوسی در رفتار آنها ایجاد خواهد شد. همین واقعیت خودش دریچه مناسبی برای ورود و ساخته و پرداخته کردن یک روایتِ قابل پذیرش برای بدنه جامعه از قانون جدید عفاف و حجاب است. اهمیت این موضوع آنقدر بالاست که من پیشنهاد میکنم قبل از تمهید چنین بستری، حتی موقتا اجرای قانون به تعویق بیافتد.
و اما روایتهای پیشنهادی من برای حمایت رسانهای از قانون بر دو عنصر «حریم خصوصی» و «ایران» استوار هستند که در یادداشت بعدی به تفصیل درباره آنها بحث خواهم کرد.