سیاسیون داخلی و پدیده کشف حجاب

از مهرماه سال گذشته بود که پدیده کشف حجاب در معابر عمومی شهرهای بزرگ دیده شد. این پدیده در کشاکش فتنه 1401 از طرف فتنه گران شروع شد و درگذر چند ماه، شیوع آن در برخی خیابانها و محلههای خاص چشمگیر شد. اظهارنظرهای افراد صاحب رسانه در آن زمان و تحلیلهایی که در جراید سازمانی و مجلات و کانالهای خود به اشتراک میگذاشتند، ظنها را به سمت بهرهبرداری گروهی خاص در داخل کشور سوق میداد؛ این بهرهبرداری جدای از تحلیل سوارشدن ضدانقلاب و کشورهای خارجی بر این پدیده بوده و بهطورکلی، پدیدهها در علوم اجتماعی ابعاد متفاوتی دارند.
با گذر نزدیک به یک سال از این پدیده و رفتارها و صحبتهای مختلف، این ظن بیشتر به یقین تبدیل شده است. چرایی این نزدیکی گمان به واقعیت را میتوان با نگاهی به روزنامههای اقماری و نشریات و کانالهای معطوف به گروهی خاص متوجه شد. با خاموش شدن شعلههای فتنه و بعد از جنایاتی که حین فتنه، نظیر قتل شهید آرمان علی وردی و روحالله عجمیان، ابعاد جدیدی از بهرهبرداری سیاسی همان گروه خاص بودیم؛ در مواردی حتی صحبتها و اظهارنظرهای تضعیف کننده کشور در مجامع بینالملل را از این گروه دیدیم.
درگذر این چند ماه و اهمیت ورود دستگاههای فرهنگی و قضایی به موضوع عفاف و حجاب برای حفظ جامعه از تهدیدات روانی و فرهنگی، مقالات و تیترهایی ضد این روند از رسانههای این گروه به چشم میخورد و رویکرد حاکمیت را نادرست اعلام میدارند. با توجه به مشی فکری این گروه و اعمالی که هنگام بر دست داشتن امور اجرایی کشور به مردم نشان دادند، میتوان آنها را در زمره حلشدگان در ایده سکولاریسم دانست. اتفاقاتی که در دهه هفتاد شمسی رقم خورد و هزینه زایی این گروه برای کشور و نظام اسلامی، میتواند آنها را در میان تکمیلکنندگان پازل دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی کشورهای خارجی قرار دهد.
اصولاً ایده سکولاریسم که این گروه غرق در آن هستند با آموزههای اسلام در تناقض است؛ اسلام مدنظر صحبت ما همان اسلام ناب پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) است و نه اسلام اموی! اسلام اموی همان اسلامی بود که امام حسین (ع) برای مبارزه با آن راهی کوفه شد. دور از واقعیت نیست که ذوبشدگان ایده سکولاریسم را ادامهدهندگان امویان دانست. البته که این گروه سعی بر سکولاریزه کردن ماجرای عاشورا نیز داشتهاند و با دستاویز شدن بر روایات ناصحیح و تحلیل آنها و آمیختن دروغ با واقعیت، نتیجه مطلوب خود را از واقعه بگیرند و به مقاصد سیاسی خود برسند. اصولاً اسلام اموی، با سکولاریزه کردن واقعه عاشورا مشکلی ندارد و حتی به اشاعه آن میپردازد.
وجوب اتخاذ سیاست فرهنگی در یک حاکمیت، منطقی است و صحبتهای این ذوبشدگان سکولاریسم، خود تناقضی بزرگ در تعریف حاکمیت و حکمرانی است. چرایی این اثرگذاری مستقیم در حوزه عفاف و حجاب را میتوان با کمی دقت در موضوع، متوجه شد. موضوع عفاف و حجاب، زیرمجموعه بحثهای فرهنگی جامعه تعریف میشود و جزو وظایف یک حاکمیت است که برای مسائل فرهنگی جامعه خود، برنامهریزی جامع و چندبعدی داشته باشد. ابعاد این برنامهریزی تنها در حوزه فرهنگ تعریف نمیشوند و نیازمند داشتن برنامهای کامل در حوزههایی نظیر امنیت، اقتصاد و سلامت و … است. اصولاً حکمرانی تکبعدی نیست زیرا که بر انسان تأثیر خود را میگذارد و انسان موجود تکبعدی نیست. هنگامیکه جمعی از انسانها شکل میگیرد، داشتن برنامه چندبعدی برای حفظ نظم و پیشبرد اهداف لازم است. حال باید از این افراد پرسید که باوجود ادعای تحقیق و پژوهش در علوم انسانی و بیرون دادن تحلیلهای اجتماعی، چرا بر این واقعیت، چشمبستهاند و تنها با هزینه زایی برای کشور، سعی بر بهرهبرداریهای سیاسی خود دارند.
پاسخ احتمالی آنها بر این سؤال اما از قبل قابل حدس است! اصولاً ذوبشدگان در ایده سکولاریسم، با بیان چند مثال از کشورهای سکولاریزه شده و استفاده از مقدار قابلتوجهی فنهای مؤثر بر روان مخاطب و پرسنده و ژست گیری و متهم کردن مخالفانشان به بیسوادی، سعی بر به کرسی نشاندن حرف خود دارند.
ورود حاکمیت بر بحثهای فرهنگی بر همگان واضح و مبرهن است و داشتن برنامهای دقیق و چندبعدی در بحث عفاف و حجاب، وظیفه آن است. گروه و دستههایی که این ورود حاکمیت را برنمیتابند، وضعیتی مشخص دارند؛ برخی از این دستهها توسط سرویسهای جاسوسی کشورهای تروریست حمایت میشوند و عدهای نیز سعی بر پوشاندن کارنامه سیاه خود در قبال مردم ایران دارند. گروهی نیز در داخل کشور وجود دارد که مشاهده کارنامه آن، چیزی جز هزینه زایی برای مردم و کشور را نشان نمیدهد. باید دید این گروه در آینده نزدیک چه همراستاییهایی با برنامههای سرویسهای جاسوسی دارد و آیا بهمانند قبل، کشور را به تلاطم و آشوب میکشاند تا بهرهکشی سیاسی خود را انجام دهد؟ جواب این سؤال را در آیندهای نزدیک خواهیم فهمید.