سال ۱۴۰۳ و بلایایی که بر سر رژیم صهیونیستی نازل شد

از زمان آغاز جنگ علیه نوار غزه، رژیم صهیونیستی نتوانست به اهداف خود دست یابد. یکی از بزرگترین مشکلات این رژیم، ناتوانی در بازگرداندن اسرای خود بود. در عملیات هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲)، گردانهای شهید عزالدین القسام و سایر گروههای مقاومت فلسطین بیش از ۲۵۰ نظامی و صهیونیست را به اسارت گرفتند. با وجود حملات شدید به غزه، اما رژیم اسرائیل نتوانست این اسرا را به طور کامل بازگرداند.
ارتش رژیم صهیونیستی چندین عملیات ویژه برای نجات اسرا انجام داد، اما بیشتر این عملیاتها با شکست مواجه شد و حتی برخی از نیروهای ویژه این رژیم نیز در این حملات کشته شدند.
این در حالی است که مبارزان مقاومت از تونلهای زیرزمینی برای پنهان کردن اسرا استفاده کردند و همین موضوع باعث شد رژیم صهیونیستی نتواند آنها را پیدا کند.
یکی از دلایل این شکست، عدم پذیرش شروط مقاومت بود. جنبش حماس خواستار آزادی هزاران اسیر فلسطینی در ازای آزادسازی اسرا بود، اما رژیم صهیونیستی از پذیرش این شروط خودداری کرد و بههمین دلیل نتوانست راهحلی برای این بحران پیدا کند.
این موضوع موجب بیاعتمادی داخلی در سرزمینهای اشغالی شد، زیرا خانوادههای اسرای صهیونیست کابینه رژیم اسرائیل را تحت فشار قرار دادند و در مقابل، مقاومت فلسطین نشان داد که میتواند جنگ را به درازا بکشاند و دست برتر را داشته باشد.
شکست در برابر حزبالله لبنان
در پی جنگ غزه، جبهه شمالی فلسطین اشغالی با لبنان نیز دچار تنش شد. حزبالله لبنان با افزایش حملات موشکی و پهپادی، توانست ضربات شدیدی به رژیم صهیونیستی وارد کند و حملات حزبالله به شهرکهای صهیونیستنشین در شمال فلسطین اشغالی، باعث فرار دهها هزار شهرکنشین شد.
یکی ازدلایل شکست رژیم صهیونیستی در برابر حزبالله و ناکامی در توقف حملات مقاومت لبنان این بود که سامانههای پدافندی این رژیم نتوانستند از ورود موشکهای نقطهزن و پهپادهای حزبالله به سرزمینهای اشغالی جلوگیری کنند.
نکته دیگر که منجر به پیروزی مقاومت در این جبهه شد؛ افزایش دقت و قدرت موشکهای حزبالله بود. مقاومت اسلامی لبنان از موشکهای دقیقتر و برد بلندتری استفاده کرد که توانست اهداف نظامی و زیرساختی را در عمق سرزمینهای اشغالی هدف قرار دهد.
اما مهمترین ناکامی رژیم صهیونیستی در جبهه شمال، شکست در بازگرداندن امنیت به شهرکهای مرزی حتی پس از چند ماه آتشبس بود؛ چرا که ترس از حملات حزبالله باعث شد هزاران صهیونیست شهرکهای شمالی را ترک کنند که این امر به بحران امنیتی در داخل این رژیم دامن زد.
درپی این ناکامی رژیم صهیونیستی مجبور شد تا بخشی از نیروهایش را از جبهه غزه به مرزهای لبنان منتقل کند که این موضوع نیز به نفع مقاومت فلسطین تمام شد.
ناکامی در جبهه یمن
یکی از تحولات مهم سال ۱۴۰۳، ورود نیروهای مسلح یمن به جنگ علیه رژیم صهیونیستی بود. نیروهای یمن با حملات موشکی و پهپادی، ضربات سنگینی به این رژیم وارد کردند. این حملات که در هماهنگی با مقاومت فلسطین و حزبالله صورت گرفت، موجب افزایش فشار بر رژیم اشغالگر شد.
یکی از نمودهای شکست رژیم صهیونیستی در برابر نیروهای یمن، حملات موشکی و پهپادی به عمق سرزمینهای اشغالی بود و نیروهای یمنی از موشکهای کروز و پهپادهای دوربرد برای هدف قرار دادن بنادر و پایگاههای نظامی این رژیم استفاده کردند.
ناتوانی گنبد آهنین در رهگیری تمام حملات نیز یکی دیگر از جنبه های این ناکامی برای اشغالگران بود؛ چراکه برخی از موشکهای یمنی از سامانههای پدافندی رژیم اشغالگر عبور و با موفقیت به اهداف موردنظر اصابت کردند.
این اتفاق منجر به افزایش هزینههای امنیتی برای رژیم صهیونیستی شد و به همین دلیل تلآویو ناگزیر شد برای مقابله با این تهدید، بودجههای هنگفتی را به سامانههای پدافندی اختصاص دهد که در سایه جنگ و فلج شدن اقتصاد این رژیم، فشار اقتصادی زیادی ایجاد کرد.
در نتیجه می توان گفت که ورود یمن به جنگ، معادلات را تغییر و نشان داد که محور مقاومت از چندین جبهه میتواند به رژیم اسرائیل فشار وارد کرده و اقتصاد آن را فلج کند.
مقاومت عراق و حمله به پایگاههای صهیونیستها
گروههای مقاومت عراق نیز در طول یک سال و اندی به منظور حمایت از مقاومت فلسطین در نوار غزه حملات خود را به پایگاههای آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه افزایش دادند. این حملات شامل شلیک موشکها و پهپادهای مسلح به پایگاههای نظامی بود که رژیم صهیونیستی را در وضعیت بحرانی قرار داد.
مهمترین دلیل موفقیت مقاومت عراق در رسیدن به سرزمینهای اشغالی را می توان، افزایش برد و دقت موشکهای آن عنوان کرد، مقاومت عراق در طول این مدت از موشکهای پیشرفتهتری استفاده کرد که توانست اهداف صهیونیستی را با دقت بیشتری هدف قرار دهد.
نقطه عطف دیگر در عملیات مقاومت عراق، هماهنگی با سایر گروههای مقاومت بود؛ چرا که رزمندگان عراقی توانستند با هماهنگی یمن و لبنان فشار را بر رژیم صهیونیستی افزایش دهند و این حملات همچنین باعث شد نیروهای صهیونیستی و آمریکایی مجبور به عقبنشینی از برخی پایگاهها شوند.
شکست رژیم صهیونیستی در جبهه عراق نیز نشان داد که محور مقاومت به یک شبکه گسترده تبدیل شده که میتواند ضربات هماهنگ و مهلکی بر پیکره این رژیم وارد کند.
وعده صادق ۱ و ۲
در این میان جمهوری اسلامی ایران که همواره حامی تمامی ملتهای مظلوم جهان بوده در پاسخ به حملات رژیم صهیونیستی علیه فرماندهان مقاومت، عملیاتهای وعده صادق ۱ و ۲ را انجام داد. این عملیاتها شامل شلیک موشکهای بالستیک به پایگاههای نظامی رژیم اشغالگر بود که صدمات شدیدی به رژیم صهیونیستی وارد کرد.
عملیاتهای «وعده صادق» که توسط نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران اجرا شد، یکی از مهمترین نقاط عطف در معادلات امنیتی و نظامی منطقه محسوب میشود. این عملیات به رژیم صهیونیستی پیام داد که دوران جنایات بدون پاسخ آن به پایان رسیده و جمهوری اسلامی آماده است تا در صورت هرگونه تهدید یا تجاوز، به شکلی قاطع و مستقیم پاسخ دهد.
وعده صادق توانست قدرت بازدارندگی ایران را در سطح منطقه به شدت افزایش داده و هیمنه پوشالی اسرائیل را که به حمایتهای آمریکا متکی است، به چالش بکشد.
عملیات ایران نیز از چند بعد حائز اهمیت است؛ از جمله ناتوانی سامانههای پدافندی رژیم صهیونیستی در رهگیری موشکهای ایران را ثابت کرد و خط بطلانی بر ادعا و اسطوره به اصطلاح «ارتش شکستناپذیر» کشید. این عملیات همچنین منجر به افزایش ترس و نگرانی در میان مقامات رژیم صهیونیستی شد.
وعده صادق ۱ و ۲ همچنین نمایش قدرت نظامی ایران بود و ثابت کرد که این کشور توان هدف قرار دادن هر نقطهای را در سرزمینهای اشغالی دارد و به همین دلیل این عملیاتها موجب شد که تلآویو از افزایش تنش با ایران اجتناب کرده و در مواضع خود محتاطتر عمل کند.