دلایل قابل توجیه نبودن قرآن‌ستیزی با آزادی بیان

رضا غلامی، استادیار علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی:یکم. آزادی‌های فردی نباید ناقض حقوق سایر افراد یا کل مردم باشد. در ماده ۵ بیانیه جهانی حقوق بشر ذکر شده: «هیچ‌کس نباید مورد شکنجه یا مجازات یا رفتار ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز قرار گیرد.»‌ خب، سوال مهم من این است که آیا آزرده کردن […]

رضا غلامی، استادیار علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی:یکم. آزادی‌های فردی نباید ناقض حقوق سایر افراد یا کل مردم باشد. در ماده ۵ بیانیه جهانی حقوق بشر ذکر شده: «هیچ‌کس نباید مورد شکنجه یا مجازات یا رفتار ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز قرار گیرد.»‌ خب، سوال مهم من این است که آیا آزرده کردن عمیق یک میلیارد و 900 میلیون نفر در جهان، ایجاد لطمات روحی به آنها، ایجاد غم و اندوه و تنش روانی و تحقیر مسلمانان مصداق نقض همین ماده ۵ بیانیه جهانی حقوق‌بشر نیست؟

دوم. توهین در دایره بیان و اظهارنظر آزاد درباره موضوع یا امری، قرار ندارد و توجيه این‌گونه توهین‌ها، بر اساس اصل آزادی بیان، مسموع نیست. اعلامیه جهانی حقوق‌بشر در ماده ۱۹ بیان می‌کند که هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد در عین حال، در این بیانیه، راه را برای اعمال محدودیت توسط دولت‌ها برای ابراز تنفر نژادی یا مذهبی باز می‌گذارد. از سوی دیگر، اعلامیه جهانی حقوق بشر که آزادی بیان را به مثابه یک اصل مطرح کرده و ما هم آن‌ را قبول داریم، روی کرامت انسانی هم تاکید کرده است. حتی می‌توان گفت‌ ایده کرامت انسانی در بیانیه جهانی حقوق بشر، یک ایده مرکزی است، زیرا اساس به رسمیت شناختن و حمایت از حقوق بشر را تشکیل می‌دهد. حال در شرایطی که در اصل ۱۸ همین بیانیه براساس کرامت انسانی، حقوق و آزادی‌های فردی، تصریح شده است که «هر کس حق دارد از آزادی فکر، وجدان و مذهب برخوردار باشد»‌ چطور می‌توان به اسم آزادی بیان توهین به ادیان را لازمه حقوق بشر و آزادی بیان شمرد؟

 ضمنا اگر به تاریخ نگاه کنیم، دغدغه بشر در زمینه آزادی بیان، اصلا این چیزها نبود. یعنی مردم جهان و خود اروپایی‌ها آزادی بیان را طلب نمی‌کردند تا به‌وسیله آن به ادیان، کتب آسمانی و پیامبران به راحتی توهین کنند بلکه به دنبال آزادی بیان بودند تا با تامین کرامت انسانی، خود را از شر توتالیتاریسم، ظلم، بی‌عدالتی و گرفتاری نجات دهند.

سوم. توهین بر اساس منطق فایده‌گرایی یا همان utilitarianism که بسیاری از غربی‌ها آن را قبول دارند، هیچ نفع و سودی برای بشریت و به تبع آن، خود اروپایی‌ها ندارد و همه‌‌اش ضرر است. یعنی فقط به تجمیع نفرت، کینه و عقده در سینه‌ پیروان ادیان منجر شده و زمینه شکل‌گیری بسیاری از تندروی‌ها، ستیزه‌جویی‌ها و تنش‌های اجتماعی و حتی جهانی را فراهم می‌کند. حتی اروپایی‌ها ثمره تلخ نفرت‌پراکنی علیه ادیان را بارها چشیده‌اند و مشخص نیست چرا در این زمینه حاضر به عبرت‌گیری نیستند.

چهارم. اگر دموکراسی در منطق نحوه تحقق آزادی بیان وجاهتی دارد، کدام رفراندوم جهانی یا کدام نظرسنجی معتبر جهانی، مردم جهان را موافق این‌گونه اقدامات معرفی کرده است؟ حتی در میان نخبگان جهان مانند دانشمندان، اصحاب فرهنگ، رهبران سیاسی و… نیز به جز یک اقلیت ناچیز، اکثریتی در موافقت توهین به کتب آسمانی وجود ندارد.

پنجم. اگر اخلاق در جهان همچنان یک ویژگی مشترک و حیات‌بخش انسانی به شمار می‌رود، کدام مکتب اخلاقی در جهان وجود دارد که غیر‌اخلاقی بودن توهین به کتب آسمانی دینداران جهان را تایید نکند؟

ششم. با وجود تمام اقدامات دین‌ستیزانه در جهان طی سده‌های گذشته به‌ویژه عصر مدرن، سه دین مسیحیت، اسلام و یهود سرجمع چهار و نیم میلیارد نفر در جهان (یعنی بیش از نیمی از جمعیت جهان) پیرو دارند و هیچ عقل سلیمی توهین به کتب آسمانی بیش از نیمی از مردم دنیا را روا نمی‌داند.

هفتم. امروز دین، دینداری و معنویت دینی در جهان، می‌تواند نقش حیاتی و منحصربه‌فردی در رفع مخاطرات و گرفتاری‌های جهانی داشته باشد و معلوم نیست در شرایطی که عبور از مخاطرات فراگیر، به همدلی و همکاری جهانی نیازمند است، و دین نیز یک انرژی متراکم و منحصربه‌فرد در این عرصه می‌تواند به میدان بیاورد، چرا دولت‌های اروپایی باب توهین به ادیان را باز گذاشته‌اند.‌

هشتم. همه ادیان الهی برای کتب آسمانی سایر ادیان احترام و ارزش قائلند. ازجمله در اسلام‌ شرط ایمان، باور به حقانیت رسالت انبیاء الهی و کتب آسمانی است. قرآن در سوره انعام آیه ۹۲ می‌فرماید : «وَ هذا کتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَک مُصَدِّقُ الَّذِی بَینَ یدَیهِ»‌ یعنی: «این (قرآن) کتابی است پربرکت، که آنچه را پیش از آن آمد تصدیق می‌کند.»

نهم. در جهان امروز مانع و بن‌بستی برای مواجهه انتقادی منهای توهین به ادیان، کتب آسمانی و پیامبران از سوی آتئیست‌ها، ساینتیست‌ها و غیره نسبت به ادیان وجود ندارد و اگر قصد نقد و اصلاح‌گری در افکار و رفتار دینداران باشد، توهین‌هایی مانند پاره کردن و سوزاندن کتب آسمانی یا طراحی کاریکاتورهای شرم‌آور علیه پیامبران و غیره، نامعقول‌ترین گزینه انتخابی برای نقد و اصلاح‌گری است.

من شخصا به اندازه کافی شواهد ندارم تا به طور قطع این توهین‌های اخیر را به تفکر یا مجموعه‌ای خاص نسبت بدهم اما به نظر می‌رسد دو مجموعه در تاریخ بیشترین علاقه را به توهین به ادیان و کتب آسمانی نشان داده‌اند. یکی جریان تندروی الحادی یا آتئیست‌های افراطی، و دوم، صهیونیست‌ها که دشمنی آنان با مسیحیان و مسلمانان اظهر من‌الشمس است. با این حال، جا دارد از دولت‌های اروپایی متعجب باشیم که با وجود گرایش بخش معتنابه مردمشان به مسیحیت، مصالح بشری و مصالح ملی خودشان را این‌گونه بازیچه ستیزه‌جویی اقلیت‌های دُگم و افراطی بکنند. در این میان، توصیه مشفقانه به رهبران اروپا این است که به سمت تنش‌زدایی و آرامش‌بخشی در جهان حرکت کنند و برای صیانت از کرامت انسانی و آزادی جلوی این توهین‌ها را بگیرند.

منبع: فرهیختگان

تصاویر جهت دانلود

تصویر کم حجم
https://mobinonline.ir/?p=28497 کپی