حجاب و تحقق حقوق شهروندی

در انديشه سياسي حضرت علي(ع)، رابطه حقوقي مردم و حكومت متقابل است؛ اگر حقي هست ـ كه هست ـ در هر دو سوست، مردم حقوقي دارند كه دولت نمي‌تواند به بهانه‌هاي گوناگون، آن را ناديده بگيرد يا سلب كند. در مقابل، حكومت نيز حقوقي دارد و مردم بايد آن را رعايت كنند. در مكتب علوي، […]

در انديشه سياسي حضرت علي(ع)، رابطه حقوقي مردم و حكومت متقابل است؛ اگر حقي هست ـ كه هست ـ در هر دو سوست، مردم حقوقي دارند كه دولت نمي‌تواند به بهانه‌هاي گوناگون، آن را ناديده بگيرد يا سلب كند. در مقابل، حكومت نيز حقوقي دارد و مردم بايد آن را رعايت كنند. در مكتب علوي، محق بدون تكليف و مكلف بدون حق، يافت نمي‌شود. انسان‌ها در زندگي اجتماعي خود نيز حقوق متقابل دارند. هر انساني كه حقي دارد، در مقابل ديگري نيز مكلف است و تنها آفريدگار جهان است كه مُحِق محض است و در برابر ديگران تكليف ندارد. حضرت علي(ع) در اين باره فرموده است:  حق، هنگام وصف و گفت وگو، فراخ ترين چيزهاست و زمان كردار و انصاف دادن با آن، تنگ ترين اموركسي را بر ديگري حقي نيست؛ مگر اينكه آن ديگري نيز بر او حقي دارد. آن ديگري را حقي بر او نيست؛ مگر اينكه او را نيز در برابر آن حقي است. یعنی حق و تکلیف؛ پیوسته، متقابل و ملازم یکدیگر است و بهم تنیده و از هم جدا نشدنی است. اگر كسي را بر ديگري حقي باشد كه ديگري را بر وي حقي نباشد، تنها خداوند سبحان است و آفريده ها را چنين حقي نيست(نهج‌البلاغه، خطبه 216). با اینحال خداوند نیز حقی یک جانبه را برای خود روا نداشته، هرکس عمل نیکی انجام دهد خود را موظف به پاداش می‌داند. جامعه وقتي به مدينه فاضله و آرماني تبديل مي‌شود كه هر دو گروه مكلف؛ يعني مردم و حكومت، حقوق و تكاليف خود را به طور كامل بشناسند و انجام دهند و هيچ يك به حقوق ديگري تجاوز نكند. اگر اين همكاري تحقق يابد، مردم صالح و سعادتمند خواهند شد و در صورت قصور و تنگ نظري يك طرف، جامعه دچار اختلاف و آشوب مي شود(نهج‌البلاغه، خطبه 216).  پاي‌بندي به تعهدات از بديهي‌ترين ارزش‌هاي اجتماعي و احترام به حقوق متقابل است. دموكراسي هم بر اساس نظريه قرارداد اجتماعي پي‌ريزي شده است و قرارداد اجتماعي و تعهدات را سرچشمه حقوق مي‌داند. براين مبنا تنها چيزي كه براي هميشه ثابت و تغييرناپذيراست حق شركت در قراردادهاي اجتماعي، عمل كردن در چارچوب آن و پاي‌بند بودن به تعهدات اجتماعي است.  قرارداد اجتماعی اصولی دارد که مهمترین‌ آن شامل لزوم تبعیت‌کردن تمامی افراد جامعه از اراده‌ی ‌عمومی که قانون نماینده‌ی آن‌ است.  اراده‌ی ‌عمومی، اراده‌ی تمام اعضای جامعه نیست بلکه مقصود اراده‌ی اکثریت است. مردم حق ندارند اقدامات دولت را به‌ ظلم تعبیر کرده و به‌منظور دفاع از حقوق و منافع خود در برابر دولت قیام کنند، منظور از تشکیل دولت تامین سعادت و خوشبختی افراد بوده‌است.

در نظام حقوقي اسلام، اين‌گونه نيست كه فقط موقعيت شهروندي، برخورداري از حقوق را به ارمغان آورد يا شهروند را موجود مكلف تعريف كند.  نكته ديگر اين است كه برخي عالمان ديني، بر اساس توجه به باطن آيات، معتقد به بازگشت تكاليف به حقوق هستند؛ چون انسان داراي حقوق انساني است،‌ خداوند خواسته است او براي رسيدن به حقوق خود، ملزم به رعايت تكاليف شود.». با مراجعه به سخنان، انديشه و سيره حضرت علي عليه السلام ، حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «برای رسیدن به این اهداف حکومت را پذیرفتم: بازگرداندن نشانه‌هاي دين؛ اصلاح در شهرها؛ امنيت و آسايش ستم‌ديدگان؛ اقامه و برپايي حدود تعطيل شده خداوند متعال».

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «آنان که در زمین قدرت شان دهیم، نماز را برپا می‌کنند و زکات می‌دهند و به معروف، امر و از منکر نهی می‌کنند»(سوره حج/41). در این آیه، قدرت در زمین شامل حکومت یافتن می‌شود و حکومت مشروع در زمان غیبت مسئولیت اجرای همه احکام را برعهده دارد چه مجری این احکام خود حکومت باشد، چه دیگران.  فلسفه حکومت در جوامع عرفی صرفاً برقراری نظم اجتماعی است، ولی در تفکر اسلامی، حکومت افزون بر استقرار نظم؛ فلسفه دیگری هم دارد و آن، بسترسازی و فراهم ساختن شرایط برای تحقق اهداف و ارزش‌ها و اجرای احکام دینی است. قرآن کریم نیز اقامه نماز، پرداخت زکات، امر به معروف و نهی از منکر را از آثار و برکات طبیعی قدرت پیدا کردن مؤمنان ذکر می‌کند. پیامبر گرامی اسلام، برخی اهداف حکومت اسلامی را در سفارش‌های خود به والیان و کارگزاران حکومت بیان می‌کند. امیر مؤمنان علی علیه السلام نیز یکی از اهداف به دست گرفتن قدرت را اجرای آموزه‌های دین و برپایی حدود الهی برمی‌شمارد. بنابراین مقتضای فلسفه وجودی حکومت دینی، اجرای اهداف و احکام دینی است؛  لازمه این فلسفه وجودی هم فرهنگ سازی و تثبیت هنجارهای پسندیده در مرحله نخست و هم ثبوت این حق برای دولت است.  پس حاکم اسلامی اجمالاً در برابر امور دنیا و آخرت مردم مسئولیت دارد.  در حقیقت مصلحت نظام اسلامی دو جنبه دارد: الف) منافع ملی(ضرورت‌های اجتماعی) و ب) مصلحت اسلام و شرع (ضرورت حفظ احکام شرعی) برای حفظ انسان‌ها از آسیب‌ها. هر یک از این ضرورتها بنا به موقعیت خود، مهم و حیاتی هستند.

قلمرو اختیارات هر دولت با اهداف و مأموریت‌های آن دولت رابطه تنگاتنگی دارد و در حقیقت، هدف‌های هر دولت ترسیم کننده خطوط کلی اختیارات آن است. از مجموع آیات و روایات اهداف حکومت اسلامی شامل اجرای احکام دین، اصلاحات در جامعه و مقابله با کج روی، برقراری امنیت و اجرای قوانین و اقامه حدود استنظامی که براساس اهداف دینی سامان یابد و دین مبنای نظام آن را بسازد یا دست کم، سیاست مخالفت نکردن با قوانین و احکام مهم و ضروری دین را دنبال کند، نمی‌تواند نسبت به آموزه‌ها و باورها، احکام و قوانین دینی به ویژه در عرصه‌های اجتماعی بی‌اعتنا و خنثی باشد. یعنی به گونه‌ای مسئولیت و وظایفی را در این زمینه متوجه دولت و حکومت می‌سازد تا از آن‌ها پشتیبانی و در عملیاتی سازی آن‌ها تدبیرهای اجرایی را در پیش بگیرد. پدیده حجاب، عفاف و پاکدامنی عمومی از شمار مهمترین و ضروری‌ترین احکام و باورهای دینی است که پی‌آمد اجتماعی، ارزشی، تربیتی و اخلاقی دارد.

بنابراین:

  1. دین مجموعه‌ای از معارف، اخلاقیات و احکام است که تحقق آن‌ها به طور کامل و همه جانبه بدون برقراری حکومت امکان پذیرنیست. رشد و تعالی اخلاقی و معنوی مردم، از اساسی ترین اهداف حکومت پیامبران و پیشوایان معصوم است و یکی از محورهای سفارش آنان به کارگزاران شان به شمار می‌رود، بدون شک رعایت پوشش و حفظ حریم میان زن و مرد و فرهنگ عفت ازمهمترین عوامل تزکیه و تربیت اخلاقی است.  جامعه دینی باید برای توسعه و تولید پیش‌زمینه‌های هنجارهایی چون پاک دامنی، پاک زیستی، حیای افراد و جامعه پیش‌گام شود و از رفتارهایی که به آلودگی اخلاقی دامن می‌زنند جلوگیری کند. چرا که پی‌آمدهای تخریبی فراوانی دارند لذا گسترش ارزش‌ها و فرهنگ‌های اسلامی از مسئولیت‌ غیرقابل اغماض حکومت اسلامی است.
  2. براساس اصل یک صد و سی و چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، «منشور حقوق شهروندی» را به مثابه برنامه و خط مشی دولت برای رعایت و پیشبرد حقوق اساسی ملت ایران اعلام نموده است. ماده 6 حقوق شهروندی بر حق کیفیت زندگی تأکید دارد و بیان می‌کند شهروندان حق دارند از محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی و دینی و تعالی معنوی برخوردار شوند(اصل سوم قانون اساسی، بندیک). دولت همه امکانات خود را برای تأمین شرایط لازم جهت بهره‌مندی از این حق به کار می‌گیرد و با مفاسد اخلاقی … در جامعه مبارزه می‌کند. ماده 85 نیز آرامش، شادابی و امید به آینده‌ای بهتر، خودسازی معنوی و توان افزایی اجتماعی، برخورداری از زندگی امن و آرام را حق هر شهروند می‌داند. بموجب ماده 102: شهروندان در انتخاب نوع پوشش خود متناسب با عرف و فرهنگ اجتماعی ودر چارچوب موازین قانونی آزاد هستند. مطابق ماده 7 حق بهره‌مندی شهروندان از کرامت انسانی برای ایشان محفوظ است.  ماده 13 شهروندان را دارای حق امنیت جانی، مالی، حیثیتی، … و نظایر آن دانسته و گفته است که هیچ مقامی نباید به تأمین امنیت، حقوق و آزادی‌های مشروع شهروندان و کرامت و حیثیت آنان را مورد تعرض قرار دهد. یکی از حقوق مردم در جامعه، حق برخوردای از امنیت و آرامش است. ماده 53 حمایت‌های لازم برای تشکیل خانواده، تحکیم و تعالی آن را حق شهروندی دانسته است. ماده 54 مصون بودن از هر گونه تعرض و خشونت گفتاری و رفتاری را چه در خانواده و چه در اجتماع حق شهروندی دانسته است. بموجب ماده 91 تصریح شده است برخورداری از محیط زندگی عاری از آسیب‌های فردی و اجتماعی حق شهروندان است و ماده 80؛ ضرورت داشتن محیط کاری سالم برای شهروندان را تأیید می‌کند و بر تدابیر لازم برای پیشگیری از آسیب‌های جسمی و روحی در محیط‌های کار  تأکید دارد.

همانگونه که مشاهده می‌شود «حجاب» و حقوق شهروندی در قالب حق کیفیت زندگی، حق کرامت انسانی، حق امنیت، حق برخورداری از خانواده و تحکیم و تعالی آن، حق مصون بودن از تعرض و خشونت و بهره‌مندی از محیط کاری سالم و ایمن، ارتباط ناگسستنی دارد و به تحقق این حقوق در جامعه کمک می‌کند.

  1. حمایت از حق هویت دینی و مذهبی یک امر بدیهی است، در پروتکل کنوانسیون حقوق بشر اروپایی آمده است:«دولت باید به حقوق والدین از طریق تأمین حقوقی چون آموزش و پرورش هم نوا با باورهای راسخ مذهبی و فلسفی آن‌ها احترام بگذارد.» نیک می‌دانیم که هیچ مذهبی به ویژه ادیان توحیدی و آسمانی خواهان برهنگی و بی‌عفتی نیستند، بلکه پوشش، عفت و پاک دامنی از آموزه‌های اصیل آن‌ها بشمار می‌رود. جان مک موری از جامعه شناسان دینی در تأکید بر جنبه‌ی اجتماعی دین می‌گوید:«دین زنده با ماهیتی که دارد، باید رابطه اجتماعی را خلق کرده و از آن نگه‌داری کند. بنابراین، دین منحصراً یک امر فردی نیست، بلکه وجوه اجتماعی آن در انجام اعمال و مناسک مذهبی کاملاً پدیدار است».. حجاب یکی از فروع دین اسلام و از ضروریاتی است که در آیات متعدد قرآن به صراحت آمده است. لذا همه فرقه‌های مسلمانان بودن هیچ اختلافی به آن اعتقاد دارند. در دنیای امروز حجاب به عنوان سمبل اسلام شناخته شده است. کسانی که می‌خواهند با اسلام مبارزه کنند با حجاب زنان محجبه مبارزه می‌کنند و آن‌ها که می‌خواهند اسلام را نشان دهند، حجاب را نشان می‌دهند. بنابراین مسئله حجاب از فروع معمولی دین فراتر رفته است و بشکل هویت دینی زن مسلمان خود را به نمایش گذاشته است. بنابراین هرگونه فشار برای دگرگون سازی این هویت، تجاوز به حقوق زنان مسلمان است. در فرانسه منع از حجاب بخاطر این است که مدعی هستند جامعه آنها یک جامعه سکولار و اروپایی است و حجاب شعار اسلام و زنان مسلمان است و آن‌ها نمی‌خواهند مظاهر اسلامی در جامعه آن‌ها وجود داشته باشد.
  2. توجه به كرامت انساني زن و احياي آن را مي‌توان يك اصل دانست. اسلام بر كرامت انسان تأكيد فراوان دارد و انسان را شايسته مقام خليفگي خداوند مي‏داند. بنا بر اعتقادات اسلامي خداوند از روح خود در انسان دميده و به فرشتگان دستور داده تا بر او سجده كنند(بقره:34). خداوند موهبت گرانبهاي كرامت را به انسان اعطا فرموده است: وَ لَقَدْ كَرَّمنا بَنِي آدَمْ(اسراء:70). اين عطيه الهي، يعني كرامت به نوع انسان نه براساس رنگ، طبقه، نژاد يا قوم و قبيله، بلكه به لحاظ ويژگي تقواست: اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللّه اَتْقَاكُمْ(حجرات:13). از دیدگاه اسلام، زن و مرد از نظر انسانی هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند و هر دو به یک اندازه انسان هستند. حضور زن در جامعه باید به گونه‌ای باشد که این جایگاه محفوظ بماند و این در صورتی امکان پذیر است که زن با تابلوی انسان بودن وارد صحنه اجتماع شود، نه با تابلوی جنسیت و زن بودن.
  3. تنها منظوری که به خاطر آن، قدرت می‌تواند اراده خویش را به صورت مشروع بر هر یک از افراد تحمیل کند، زمانی است که می‌خواهد مانع زیان رساندن به دیگران شود: «هر نوع عملی که بدون علت مشروعی موجب آسیب دیدن دیگران شود. رواست که توسط عقاید عمومی در موارد شدیدتر، با دخالت قانون ممنوع شود. آزادی فرد باید محدود به آن باشد که به دیگران آسیب نرساند.  حجاب یکی از احکام دینی و مذهبی است که حکومت اسلامی حتی به فرض آن كه محدوديت بر آن صادق باشد ـ آن را از جمله اموري می‌داند كه ارزشي فراتر از آزادي‌هاي معمولي انسان‌ها دارد هم برای خود زن و هم برای کل جامعه مفید است و موجب حفظ حقوق شهروندی خود و همه افراد جامعه می‌شود و علاوه ایجاد محیطی سالم برای بالندگی زن در حفظ سلامت و پاکی جامعه و افراد آن نقش مؤثری دارد.
  4.  یکی از ابزارهای بارز در سلطه فرهنگی نظام غرب؛ «برهنگی» است که عامه مردم معمولاً به آن تمایل دارند و در این بستر است که می‌توانند ارزش‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود را منتقل کنند. در حقیقت متجاوزان فرهنگی با استفاده از ابزارها و وسایل تهاجمی فرهنگی بدنبال عادی‌انگاری برهنگی در جوامع مسلمان برآمدند تا از این طریق با فاسد کردن زنان مسلمان به اهداف شوم خود برسند. لذا دولت موظف است با  هر اقدامی که بستر را برای تسلط نظام سلطه‌گر مهیا سازد مبارزه کند.

تصاویر جهت دانلود

تصویر کم حجم
https://mobinonline.ir/?p=29438 کپی