حجاب عامل جلوگیری از دغدغههای زنان

يكم: حجاب براى حفظ تعادل مسائل جنسى ـ نه افزايش آن ـ است. حساسیت جنسی امری غریزی و طبیعی است و اساساً نمیتوان آن را به عوامل فرعی و متأخر مانند تأکیدات فرهنگی و قانونی تقلیل داد.
دوم: «پوشش و حجاب به دليل اينكه نقش اساسى در متعادل كردن غريزه خودنمايى و تبرّج زن دارد، عامل مهمى براى جلوگيرى از بخش بزرگى از پريشانىها و دغدغههاىِ فكرى زن به شمار مىآيد، زيرا آزادى زن در خودآرايى و به نمايش گذاشتنِ جلوههاى زنانه در بين جامعه، باعث افراط در تجمل و توجه به زيبايىهاى ظاهرى مىشود كه اين توجه افراطى مىتواند بروز اختلالهاى روانى را در زن در پى داشته باشد.»[1]
سوم: با نگاهى به اجتماع و رويدادهاى آن، متوجه مىشويد زنانى كه پوشش نامناسب دارند، بيشتر مورد آزار و اذيت واقع مىشوند، به واقع بدپوششى آنها چراغ سبز و علامتى است براى آنها كه به دنبال هوسرانى هستند؛ «همچنانكه نود و هشت درصد زنانى را كه مورد آزار خيابانى قرار مىگيرند، زنان بدحجاب شامل مىشوند.»[2]
چهارم: جوامع غربى كه بر اساس نظريه دانشمندان خود، آزادى جنسى را پىگرفتند و برداشتنِ غيرت، حيا و عفاف را راه حل مشكلات تشخيص دادند، امروزه، گرفتار انواع و اقسام معضلات و ناهنجارىهاى گوناگون اجتماعى، مانند خودفروشى، فرزندان نامشروع، بيمارىهاى واگيردار جنسى، بالا رفتن سطح استانداردهاى جنسى و… شدهاند. به واقع، برداشتنِ قيود و هنجارهاى دينى و اخلاقى ميان زن و مرد است كه جامعه را ميدان عرضه و تقاضاى افراطى و شديد جنسى مىكند، نه رعايت پوشش اسلامى، كه موجب تفكيك فضاى جامعه و خانواده مىشود. پوشش اسلامى كمك مىكند كه روابط محبتآميز و جنسى در كانون عاطفىِ خانواده، و كار و تلاش شايسته در اجتماع پويا و بانشاط صورت بگيرد. بنابراين، مى شود گفت كه حجاب، خط قرمز خانه و جامعه است.
پنجم: در طبيعت انسانى، از نظر خواستههاى روحى محدوديت در كار نيست. انسان از نظر روحى، طالب بىنهايت آفريده شده است. وقتى هم كه خواستههاى روحى در مسير ماديات قرار گرفت، به هيچ حدى متوقف نمىشود. رسيدن به هر مرحلهاى، ميل و طلب مرحله ديگر را در او به وجود مىآورد. اشتباه كردهاند كسانى كه طغيان نفس امّاره و احساسات شهوانى را تنها معلول محروميتها و عقدههاىِ ناشى از محروميتها دانستهاند. همانگونه كه محروميتها سبب طغيان و شعلهور شدن شهوات مىشود، پيروى و اطاعت و تسليم مطلق در برابر آن نيز همين نتيجه را در پى دارد. امثال فرويد آن طرف سكه را خواندهاند و از اين طرف سكه غافل ماندهاند.
ششم: آنچه مورد تأكيد اسلام است، ارضاى غريزه جنسى در حد نياز طبيعى و از راه دستور زيباى ازدواج و جلوگيرى از تحريك بىمورد و بىضابطه آن است، كه رعايت پوشش اسلامى نقش بسزايى در اين زمينه دارد.
هفتم: مقام معظم رهبرى ـ مد ظله العالى ـ مىفرمايند: «يكى از مشكلات زنان در دنياى غرب، به خصوص در كشور ايالات متحده آمريكا، همين است كه مردان با تكيه به زورمندىِ خودشان، به عفتِ زن تعدى و تجاوز مىكنند. آمار منتشر شده از سوى مقامات رسمىِ خود آمريكا را من ديدم كه يكى مربوط به دادگسترى آمريكا و يكى هم مربوط به يك مقام ديگرى بود. آمارها واقعاً وحشتانگيز است. در هر شش ثانيه، يك تجاوز به عنف در كشور آمريكا صورت مىگيرد! ببينيد چه قدر مسئله عفت مهم است و وقتى بىاعتنايى كردند، قضيه به كجا مىرسد. اداره سلامت و خدمات انسانىِ ايالات متحده آمريكا، خشونت را اصلىترين مشكل زنان طى دهه گذشته اعلام نموده و تحقيقات جديد نيز حكايت از سير صعودىِ اين معضل دارد؟[3]
هشتم: تأكيد بر مسئله حجاب، حساسيتهاى جنسى را در جامعه كاهش مىدهد و راهنمايى مىكند كه نيازهاى جنسى در محيط خانواده، كه زن و شوهر عهدهدار آن هستند، تأمين شود و به زن به چشم يك انسان متعالى و نه ابزار شهوترانى نگاه شود.
[1] . عباس رجبى، حجاب و نقش آن در سلامت روان، ص 120 و 121.
[2] . هفتهنامه پرتو سخن، 4 خرداد 1390، ش 578، ص 9.
[3] . مقام معظم رهبرى، سخنرانى در همايش بزرگ خواهران در ورزشگاه آزادى به مناسبت جشن ميلاد كوثر در تاريخ 30 مهر 1376؛ به نقل از: حسن قدوسى زاده، نكتههاى ناب، ج 5، ص 70.