جلوس “ملکه تحریم انتخابات” بر مسند اصلاحات

خانم “آذر منصوری”، دبیرکل حزب اتحاد ملت اخیراً با رای اکثریت اعضای جبهه اصلاحات به عنوان رئیسدورهای این تشکل انتخاب شد.
پیش از او “بهزاد نبوی” عهدهدار این سمت بود.
اگرچه در ظاهر امر، بهزاد نبوی که از رجال ستادی و تئوریسینهای جریان اصلاحات است؛ در یک خود اظهاراتی بیان میکند که به دلیل “نبود آمادگی” از این عرصه کنار رفته اما نگاهی به سابقه اخبار نشان میدهد که حقیقت دیگری در پشت پردهی رفتن بهزاد و آمدن آذر منصوری وجود دارد…
بهزاد نبوی یکی از فعالان اصلاحطلب بود که در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ که جریان اصلاحات بصورت ستادی و رسمی دست به تحریم آن زد؛ اما با تحریم مخالفت کرد. جالب اینجاست که بهزاد نبوی رئیس جبهه اصلاحات بود و بیانیه تحریم نیز امضای او را پای خود داشت؛ اما بهزاد اینطور وانمود کرد که این امضا از روی رضایت نبوده است!
او حتی در یک ویدئو در پیشا انتخابات نیز از مردم خواست در انتخابات حضور پیدا کنند و رأی بدهند.
اما به هر حال امضای او پای بیانیه تحریمی ستاد اصلاحات نیز بود!
نبوی بعدا در اظهارات دیگری پیرامون اغتشاشات سال گذشته نیز گفت: قطعا نمیتوانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه میدهند، همسو شویم. بحث محافظهکاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما میخواهیم در چارچوب نظام، نظام را اصلاح کنیم. نمیخواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم بلکه میخواهیم همین بنا را اصلاح و ایراداتش را برطرف کنیم که البته میدانیم کار بسیار مشکل و پرهزینهای است.
در کنار این مواضع که مغایر با رویکردهای تحریمی و خیابانخواه ستاد اصلاحات است اما جایگزینی خانم آذر منصوری هم گویا چندان بیدلیل نیست.
شخص خانم منصوری از اجرا کنندگان اصلی پروژه تحریمی حجاریان است. چه اینکه هماو بود که در جریان حرکت تحریمی اصلاحطلبان در انتخابات ۹۸ طی اظهاراتی گفته بود: جریان اصلاحات دیگر زیر بار گزینشی پیدا کردن نامزد نخواهند رفت.
او همچنین دبیر کل حزبی است که کادرهایش بیشترین اصرار بر تحریم انتخابات و موضعگیری نرم نسبت به اغتشاش خیابانی را دارند.
در واقع حاکمیت اصلاحطلبان هماکنون کاملا یکدست شده تا پروژه تحریم انتخابات که تا این لحظه تصمیم چپها بر همانست؛ مسیر هموارتری را پیش رو داشته باشد.
برخی محافل سیاسی معتقدند چپهای تحریمی با تحریم رسمی انتخابات عملا وارد فاز براندازی و تشویق رویکردهای مسلحانه علیه نظام اسلامی شدهاند و این رادیکالیزم نیازمند دو نگاه تبیینی و امنیتی از سوی دلسوزان کشور است.
چه اینکه برای رفع مشکلات در یک نظام سیاسی و حکومتی هیچ راهی جز ۲ راهی صندوق رأی یا اسلحه نیست و کسی که بگوید صندوق رأی را ذبح میکنم اما مسلح هم نیستم؛ عملا یک دروغگوی نمایشباز است که قصد دارد اسلحه بزرگ خود را زیر لباسش پنهان کند.
ما در وبلاگ مشرق؛ پیش از این و در چند تخاطب رسانهای از برخی بزرگان اصلاحطلب پرسیدیم که اگر میگویند در انتخابات شرکت نمیکنند پس چه راهی جز شورش مسلحانه در فراروی آنهاست؟!
سؤالی فلسفی که البته چپهای اشاره شده پاسخی به آن ندادند…