جایزه بزرگ برای فیک نیوزها!

واژه جنگ، پیشوند هر کلمهای که قرار بگیرد انتظار ویرانی و تلفات باید داشت. «جنگ رسانهای» هم مدتی است آشوب روانی تمامعیار در جهان به راه انداخته و تلفات میگیرد. امروز نسل جدیدی از جنگ در دنیا آغازشده که سرمایهداران صاحب رسانه، بانی آن هستند تا جایی که جایزه بزرگ برای فیک نیوزها اختصاص میدهند.
این روزها برخی خبرها واقعاً حال آدم را بد میکند. محتوایی منتشر میشود و ما را اندوهگین میکند کمی بعد اما مشخص میشود اشتباه، شایعه یا محتوایی مغرضانه بوده است. این موضوع بالاخره دیر یا زود، روشن میشود اما حال ما که آن را خوانده، دیده یا شنیدهایم دیگر مانند پیش از رصد آن خبر یا محتوا نیست. دلیل این تنش چیست؟ کشورها دیروز در «جغرافیای مرزها» باهم میجنگیدند و امروز در «جغرافیای رسانه». کارشناسان علوم ارتباطات، رسانه و علوم انسانی در جهان از مدتها قبل مقالههای متعددی در محورهایی مانند خطر«جنگ رسانه»، «جنگ شناختی» و «نفوذ با رسانهها» منتشر کرده و هشدار دادهاند. در جنگ واقعی مواجهه معمولاً چهره به چهره و رودرروست اما در جنگ رسانهای و شناختی، جنگ، نامرئی و مهندسیشده است بهنحویکه در این نبرد با این اخبار، روح و روانمان مجروح میشود اما متوجه نمیشویم. نشانه این جراحت روح و روان همان حال بد، حس ناامیدی، غم و خشونتی است که حس میکنیم.
رسانه، امروز سلاح است
«رسانه» دیگر در جهان فقط ابزاری برای اطلاعرسانی نیست که مهمترین سلاح کشورهایی است که آن را برای اهداف خود آفریدهاند، تقویت و هدایت میکنند. اینها سلاح و امکانات نظامی هم بسیار دارند و ساخت و فروش سلاح، یکی از اصلیترین تجارتهایشان است بااینحال اما «امپراتوری رسانهای» عنوانی است که در سایه استفاده از رسانه بهعنوان مهمترین سلاح و ابزار جنگ «روانی» و «شناختی» کسب کردهاند. استفاده از ظرفیتهای فضای مجازی هم به کمک این رسانهها آمده تا در کوتاهترین زمان ممکن به دورترین نقاط محتوا، اخبار و مدیایی که در نظر دارند و برایش از مدتها قبل برنامهریزیشده، ارسال کنند. محتوایی که رشته سلیقه و افکار مخاطب را به دست میگیرد.
امروز محتواهایی که برای جنگ رسانه به کار گرفته می شوند دو ویژگی غالب دارند یا انحراف از حقیقت هستند که باعنوان «دیس اینفورمیشن» معروفند یا در پی ایجاد تنش و تخریب از هر طریقی هستند. این کار اما به نحوی انجام می شود که مخاطبان مطلب، حس می کنند که در حال مطالعه و شنیدن خبری صحیح هستند، چرا؟ چون همان محتواهای اشتباه در «قالب» مرسوم خبری و محتواهای «مستند» و «صحیح» ارائه و جا زده می شوند تا مخاطب شک نکند و آن را پس نزند. این مسئله ثابت می کند، رسانه ها یا در حال جنگ روانی و جنگ کلمه هستند یا آتش افروزی می کنند و مقدمه چینی برای یک جنگ واقعی.
افکار عمومی مبنای «اقتصاد توجه»
هر فرد که مطالعه، شناخت یا علاقهای در حوزه علوم ارتباطات داشته باشد، میداند که در جهان امروز «افکار عمومی» مؤلفه بسیارمهمی است. رسانهها و شبکههای اجتماعی ایجاد نمیشوند مگر در راستای تغذیه، هدایت و در یککلام بهرهمندی از همین «افکار عمومی». نکته جالبتر اینکه «اقتصاد توجه»، امروز یکی از جدید و سرمایهسازترین زیرشاخههای علم اقتصاد در جهان است که تازههایی جذاب و خواندنی هم درباره آن منتشر میشود. حاکمان آگاه امروز بهخوبی میدانند که به دلیل هزینههای زیاد جنگ نظامی، کشورهای زیادهخواه با «استعمار خبری» و نبرد نامرئی رسانهای دروازه فتح را به روی خود باز میکنند چهبسا با ناجوانمردانهترین شیوهها. بنابراین رسانه، امروز از استراتژیکیترین پدیدههای جهان است.
رسانه غربی خادم امید جامعه خود
این روزها کشورها پیش از آنکه در خطکشی مرزهای جغرافیایی باهم بجنگند در «جغرافیای رسانه» و «جنگ روایتها» باهم میجنگند. تاکتیک«خبر خوب برای ما؛ خبر بد برای دشمن» یکی از اصلیترین شیوههایی است که در غرب استفاده میشود. کوچک و جزئیترین اتفاقات منفی هر جای جهان که باشد در رسانههایشان بازتاب و ضریب میگیرد تا اخبار منفی خودشان در ذهن مردم کمرنگ شود. در عوض کوچکترین اتفاقات خوب و خوشایند خودشان را به نحوی نشر و بازنشر میکنند که حس «امید»، «عزت» و «اقتدار» در ذهن شهروندانشان تقویت شود.
خبر بد تو، خبر خوب ماست!
اینجا اما یک نکته بسیار ظریف وجود دارد و آن تغییراتی جزئی اما مهم در این راهبرد است. کشورهای دارای امپراتوری رسانهای این روزها با بحران انرژی و اقتصادی روبرو هستند بنابراین احتمال اینکه نقاط قوتی که بتوانند روی آن مانور بدهند، محدودتر شود، دور از ذهن نیست و وجود دارد. اینجاست که با یک افق دید مغرضانه، این تغییرات جزئی انجامشده است تا کمتر توجه دیگران را جلب کند اما بیشترین تغییرات و منافع را برایشان تضمین کند. به عبارتی بتوانند چراغ خاموش اما پر تاثیر و در زمانی کوتاه به منافعشان برسند. این تغییرات نامحسوس چیزی نیست جز، پیگیری پروندهوار و بیوقفه اخبار منفی کشور موردنظرشان آنهم با تاکتیک هایی مانند «نمادسازی»، «تکرار»، «افراط» و «پافشاری روی تفاوت ها». در این حالت دیگر حتی نیاز نیست، این کشورها روی نمایش نقاط قوت و قدرت خودشان متمرکز شوند. خبر بد آن کشور، حکم خبرخوب برایشان پیدا میکند به تعبیری این شعار به این نحو، تغییر میکند: «خبر بد تو، خبر خوب برای ما است.»
بمباران اطلاعات برای دزدیدن اطلاعات
رسانههای حرفهای «درآمد» نیروهای خود را از طریق کار در حوزه خبر تأمین میکنند. پس رسانه و محتواهای آن مانند یک کالا، ارزش دادوستد دارد. در دنیای امروز«اطلاعات» و «ایده» از گرانقیمتترین کالاها هستند با این توضیح، رسانهها قدرت و ثروت قابلتوجهی در غرب دارند. حالا نقش ما باید پررنگ شود تا در دنیایی که بهوسیله بمباران اطلاعاتی توسط رسانهها و شبکههای مجازی، اطلاعات ارزشمند گُم و با رِندی از دید و دسترس ما خارج میشوند، پرسشگرانه از خود دفاع کنیم. ما باید از خودمان بپرسیم، خبر یا محتوایی که خواندم «جعلی» است یا اصل، خواندن آنچه سودی برای من دارد و چه سودی برای منتشرکنندهاش؟ امروز کدام خبرخوب را خوانده ام؟
سود خوب در فروش اخبار بد است
امروز سایتهای اخبار «فیک» یا جعلی در دنیا که به «جیببرهای زرد» و «دزدان رسانه» معروفاند، توسط آمریکا و اسرائیل و برخی کشورهای غربی حمایت میشوند. سالانه جشنوارهای برگزار میشود و به موفقترین رسانههای منتشرکننده اخبار فیک جوایزی چشمگیر داده میشود. این، مصداق انحراف رسانهای امپراتوری رسانهای است که دروغگویی را دشمنی با خدا نمیداند و از آن تجلیل هم میکند. در این شیوه رسانهای، خودت دروغ بگو اما دیگران را متهم کن! شیوه پرکاربردی برای ایجاد تشنج روانی با مقاصد مختلف است. رسانههای فیک چنان حمایت میشوند که جذاب عرضه شوند و با «دزدی توجه» مخاطب، هزینههای عجیبوغریبی هم از تبلیغات به دست بیاورند. «لوموند» دراینباره به درآمد تبلیغاتی 212 میلیون یورویی برخی فیک نیوزها و قدرت به هم زدن روند انتخابات توسط آنان اشاره میکند. نکته کلیدی این افشاگری اینجاست؛ اخبار فیک منفی و مثبت برای منفعت و مقاصد سیاسی «سفارشدهندگان» منتشر میشود.
سرمایهداری رسانهای امروز، برای بسیاری کشورها درآمد ساز است، حتی برایش جمله جالبی دارند: «Bad News Sells Better Than Good New» به این معنی که اخبار بد، بهتر از اخبار خوب فروخته میشود. اخبار جعلی هم از پرفروش ترین انواع خبر بد است. بین دو واژه «فیک» به معنای جعلی و «فکت» به معنای اطلاعات، تفاوت ظاهری کمی وجود دارد. صاحبان رسانه و شبکه های اجتماعی با ادغام همین دو کلمه، منافعشان را تأمین می کنند؛ انتشار پرسرعت و بی وقفه اطلاعات جعلی…
فیک نیوز، «کلمه سال» 2017
سال ۲۰۱۷ بود که دیکشنری Collins کلمه Fake News را بهعنوان کلمه سال اعلام کرد. کالینز در بیان دلیل این انتخاب توضیح داد که این کلمه در سال ۲۰۱۷ فراگیر و پرکاربرد بوده است. این دیکشنری در تعریف این عبارت یعنی فیک نیوز یا همان معادل فارسی آن؛ اخبار جعلی به دو نکته کلیدی تأکید دارد. اول اینکه فیک نیوز از جنس اطلاعات نادرست است و دوم این موضوع که این اطلاعات نادرست در قالب همان اخبار صحیح و درست منتشر میشود. همین نکته ظریف، خواننده و شنونده محتوا و خبر را بهاشتباه میاندازد. در ترجمه فارسی هم به همین دلیل کلمه «جعلی» برای این خبر انتخابشده است که معنای جعلی در فرهنگ لغات فارسی یعنی ساختگی و نادرستی که در چهره و ساختار درست ارائه شود و مخاطب را بهاشتباه بیندازد.
این بهاشتباه انداختن مخاطب، دقیقاً همان نکته کلیدی و نقطه مانور فیک نیوزهاست. فیک نیوز از قبل وجود داشت اما چه شدکه این دیکشنری بهصورت رسمی آن را بهعنوان یک واژه جدید، انتخاب و «واژه سال» معرفی کرد؟ ماجرا به انتقادهای «دونالد ترامپ» رئیسجمهور سابق آمریکا برمیگردد که در تریبون رسمی، بارها و بارها اعلام کرده بود مخالفانش با اهرم غولهای رسانهای علیه او بسیج شدهاند و محتواهایی علیه او تولید میکنند. او تمام محتواهای علیه خود را «فیک نیوز» خواند و همین شد که این واژه بیشتر به گردش درآمد و در موتورهای جستجو توسط مردم جستجو و بررسی شد.
زوج سارق، «ندزدیدند» بلکه «برداشتند»!
اخبار جعلی یا واقعیت ندارند یا طوری با دروغ و اشتباه مخلوط میشوند که عینیت ندارند. احتمالاً عنوان «خبرنگاری و رسانه زرد» را شنیدهاید. در رسانههایی که از این رِندی چرک رسانهای استفاده میکنند، هدف معمولاً دور کردن ذهن مخاطب از واقعیت، منحرف کردن افکار عمومی از نکتهای دیگر یا پایین آوردن سطح فرهنگ عمومی و کاهش فرهیختگی اجتماعی است. میپرسید چرا؟ تأمین سود، مهمترین دلیلی است که تهیهکنندگان این اخبار دغدغهاش را دارند. سودهای آشکار و پنهان این اخبار برای صاحبان منافع کتمان نشدنی است. گاهی هم البته این اخبار صرفاً برای این تولید میشوند که اخبار صحیح و خوب جلوه نکنند.
اخبار جعلی هیچ سودی برای جامعه ندارند بلکه هزینه و زحمت را برای رسانههای حرفهای بالا میبرند. یکی از شیوههای تحریف افکار عمومی در رسانههای موضع دار یا فیک، «واژه بازی مغرضانه» است. برخی رسانههای غربی درباره سرنگونی پهپاد جاسوسی آمریکا واژه پهپاد «تجسسی» را بهجای «جاسوسی» استفاده کردند. درباره دزدی یک زوج انگلیسی بهجای واژه «دزدیدند» از کلمه «برداشتند» استفاده کردند.
رقابت رهبران کشورهای مجازی!
وقتی صحبت از جنگ رسانهای میشود، برخی قائل به آن نیستند. شاید اما بد نباشد، به آمارهایی که هرچند وقت یکبار در غرب منتشر میشود، توجه کرد. خالقان شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام، فیسبوک و تلگرام با استناد به تعداد کاربرانشان، برای خود القابی مانند رهبر کشور اینستاگرام، تلگرام یا حتی رهبر بزرگترین کشور مجازی جهان! انتخاب کردهاند. تعبیر تأملبرانگیز و جالبی است؛ رهبری کشورهای مجازی جهان… کدام منطق میگوید، کمپانی، رسانه یا فردی که خود را رهبر مجازی میداند به آن قانع شود و فکر رهبری در عالم حقیقی به ذهنش خطور و وسوسهاش نکند؟ با همین رویکرد است که در برخی کشورهای جهان، آشوب و ناامنیهایی را با عنوان «انقلاب مجازی» یا «انقلاب هشتکها» راه انداختهاند و با تمام قوا دنبال میکنند.
اخبار منفی هم پادزهر دارند؟
تحقیقات مؤسساتی که روی سلامت روان مطالعه و درمان بالینی دارند هم از خواندنیهای حوزه جنگ رسانهای و شناختی است. این موسسهها مانند پزشکی که برای یک زهر، پادزهر تجویز میکند، برای اخبار منفی پادزهر معرفی می کنند. درواقع «سواد رسانهای» و «شناخت از خود» را پادتن جنگ رسانهای و جنگ شناختی می دانند. این تحقیقات میگوید که باید عادات خبری خود را مدیریت کنیم. صرفاً اخبار منفی نخوانیم چون زمان بیشتری در ذهن تهنشین میشود. برای کاهش تأثیر خبر بد به ازای هر خبر، دستکم سه خبر خوب بخوانیم. به شناخت خبری از خود برسیم. اخباری که تأثیر بد و مأیوسکننده روی ما دارد را بهخوبی بشناسیم. این کار روحیه، ذهن و ناخودآگاهمان را از آثار مسموم اخبار منفی و جعلی پاک و به عبارتی سمزدایی میکند. وقتی رسانه یا صفحهای مدام اخبار منفی، مبهم و جعلی منتشر میکند، مطمئن باشیم به دنبال سودی است.
وقتی دزدی منزل اینجا کمتر است اما…
«ابراهیم رضایی»، دانشجوی دکترای علوم ارتباطات در رساله دکترایش با عنوان «طراحی مدل خبرخوب بر اساس منافع و ارزشهای ملی و اسلامی در رسانهها» به نتایج خوبی رسیده است: «بر اساس پژوهشی، سرقت منزل به ازای هر هزار منزل در کشورهای مختلف جالب است. در ایران ۵، انگلیس ۲۰ و استرالیا ۲۵ منزل است اما میزان احساس امنیت شهروندان ایرانی نسبت به این دو کشور رقم پایینتری است که نشان میدهد این مسئله به فضای روانی و رسانهای کشور برمیگردد.» این، همان نتیجه هدایت افکار عمومی است. همیشه ترس از چیزی، بدتر از خود آن و به عبارتی ترس، برادر مرگ است. رسانهها و پلتفرمهای غربی با نمایش روزنههای امید در جوامع خود یا روایتی گذرا اما بهموقع و سریع از یک حادثه، حس رضایت شهروندی را در حالی بالا میبرند که ممکن است وضع آن کشور در برای مثال زمینه «الف» بدتر از کشورهای دیگر باشد. شهروند آن جامعه اما فکر میکند، خودشان وضع مطلوبی دارند. کشورها با این شیوه؛ ارائه «روایت اول» در سریع ترین زمان ممکن «اعتماد عمومی» را با خود همراه می کنند.
بعضی جذابیتها دردسرساز است…
طبق نتایج پژوهش یازدهساله موسسه فنّاوری «ماساچوست» بر 126هزار فیک نیوز، بازنشر اخبار غیر موثق نسبت به اخبار واقعی 70درصد بیشتر است. این ادعا را آمارها تأیید میکنند. اما دلیل فیک پسندی مخاطب چیست؟ عنصری به نام «جذابیت». این خبرها معمولاً با رویکرد کنجکاوی برانگیز تنظیم میشوند. به تجربه و تحقیق مشخصشده که چه اخباری برای مخاطبان جذاب است. یکی از وظایف موتورهای جستجوگر و شبکههای اجتماعی از اساس همین است. شناخت ذائقه مخاطب برای مواقع لزوم و موردنظر خودشان در وهله بعدی فروش این اطلاعات به شرکتهای تجاری برای پیش رفتن طبق سلیقه عموم و پیشگیری از ضرر تجاری. امروز رسانه، شبکهای اجتماعی و فضای مجازی را اگر نشناسیم و ندانیم چطور باید در این عرصه حضور داشت؟ خودمان به کالایی برایشان تبدیل میشویم یا زیر آتش اخبار منفی، مجروح. داشتن سواد رسانهای و شناخت از خود، چراغ راه در این مسیر است.
منبع: فارس