بدهکاری بزرگ سینما و تلویزیون به زنان قهرمان

مرحومه مریم کاظم زاده، عکاس و خبرنگار جنگ آیین بزرگداشتی در محل وزارت ارشاد با حضور محمد مهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و معاونین هنری و مطبوعاتی وی برگزار شد.
مریم کاظم زاده که از او به عنوان اولین عکاس زن جنگ ایران و عراق نام برده می شود، پس از اینکه تحصیلات خود را در انگلستان به اتمام می رساند، پس از پیروزی انقلاب به ایران برگشته و به عنوان خبرنگار در روزنامه انقلاب اسلامی مشغول به فعالیت می شود؛ غائله کردستان که اتفاق می افتد، برای مصاحبه با چمران به آنجا می رود. اما در جریان سفر کاظم زاده به پاوه، ماجرای یک عشق نیز آغاز میشود و زندگی مشترک او با شهید وصالی در متن جنگ شکل میگیرد. اصغر وصالی فرمانده چریکهای دستمال سرخ پاوه بود که در عاشورای سال ۵۹ در گیلان غرب به شهادت رسید.
به روایت مریم
کاظم زاده ماجرای ازدواج خود با شهید وصالی را چنین روایت میکرد: زمانی که خواستم درباره اتفاقات پاوه با دکتر چمران صحبت کنم، به من گفت اول با اصغر وصالی، فرمانده سپاه در پاوه، گفتگو کنم و بعد به سراغ او بروم. من نیز با دوربینم به سراغ اصغر وصالی رفتم که برخورد خوبی با من نداشت و گفت: «تو اگر خبرنگار بودی، در بطن ماجرا حاضر میشدی، حالا هم بهتر است به تهران بروی و مثل بقیه از پشت میزت هرچه میخواهی بنویسی.» به گفته کاظم زاده، بعد از این ماجرا شهید چمران او را به اصغر وصالی سپرده تا با گروه او به مناطقی از کردستان برای شناسایی بروند. همراهی که در نهایت به آغاز زندگی مشترک این دو نفر منجر شده است.
دو کتاب از مجموعه خاطرات و یک کتاب از مجموعه آثار عکاسی مرحومه کاظم زاده به چاپ رسیده است که می تواند منبع الهام مناسبی برای مستندسازی و یا تهیه فیلم و سریال باشد؛ مجموعه های نمایشی که جای خالیشان در رسانه ملی و پرده سینما به شدت احساس می شود.
هناسم…
تجربه تولید چنین آثاری ثابت کرده که مخاطب مشتاق دیدن آثار با کیفیت، جذاب و نو از قهرمان های وطنی است؛ مخصوصا وقتی این قهرمانان جنسی زنانه و مادرانه به خود می گیرند و به دلیل احترامی که در فرهنگ ما ایرانی ها به زن ها و مادران می شود، به تصویر کشیدن این قهرمانی ها رنگ و بوی دیگری برای مخاطب دارد.
این روزها فیلم سینمایی «هناس» به کارگردانی حسین دارابی در حال اکران در سینماهای کشور است و تا امروز بیش از دو میلیارد تومان فروش داشته است؛ در این فیلم مقطعی از زندگی شهید داریوش رضایی نژاد، دانشمند هسته ای کشور از نگاه همسر این شهید به تصویر کشیده شده است. مخاطب با دیدن این فیلم به دل نگرانی ها، ترس ها، دوست داشتن ها و شجاعت های یک همسر و مادر از نزدیک و نفس به نفس آشنا می شود و آنها را در ذهن خویش جاودانه می کند. مریلا زارعی به زیبایی همه این احساس را در قاب سینما به تصویر کشیده است.
مهاجر سرزمین آفتاب
ظهر جمعه 10 تیرماه «کونیکو یامامورا»، مادر شهید محمد بابایی از شهدای دفاع مقدس به علت بیماری درگذشت و امروز یکشنبه در بهشت زهرا آرام گرفت. وی که پس از ازدواج و مسلمان شدن نام خودش را به «سبا بابایی» تغییر داده بود، به تنها مادر شهید ژاپنی لقب گرفته بود و کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» روایت زندگی او و فرزند شهیدش را نگارش کرده که بارها تجدید چاپ شده است.
در این سال ها کتاب های فراوانی با موضوع قهرمان های زن ایرانی به چاپ رسیده که همه آنها می تواند منبع مناسب و بهانه ای برای تولیدات رسانه ای از جمله مینی سریال و فیلم سینمایی باشد؛ کتب هایی که به دلیل زیبایی متن، جذابیت و اهمیت موضوع به تقریظ مقام معظم رهبری نیز رسیده است.
حوض خون
کتاب «حوض خون» روایتی از مجاهدت بانوان اندیمشکی از رختشویی در دوران دفاعمقدس است که به قلم فاطمهسادات میرعالی نوشته و توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی چاپ شده است.
در متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب حوض خون آمده است:« اولین احساس، پس از خواندن بخشهائی از این کتاب، احساس شرم از بیعملی در مقایسه با مجاهدت این مجاهدانِ خاموش و بیریا و گمنام بود. آنچه در این کتاب آمده بخش ناشناخته و ناگفتهای از ماجرای عظیم دفاع مقدس است. باید از بانوی پرکار و صبور و خوشسلیقهئی که این کار پرزحمت را بهعهده گرفته و بخوبی از عهده برآمده است و نیز از مؤسسهی جبههی فرهنگی عمیقاً تشکر شود.»
دختر شینا
کتاب «دختر شینا» با قلمی روان به روایت زندگی قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی میپردازد.
بهناز ضرابی زاده نویسنده این کتاب در این باره می گوید: درباره زندگی این شهید فعالیتهای فرهنگی مختلفی صورت گرفته بود. با توجه به آثار به عمل آمده، متوجه شدم قدم خیر در سن 22 سالگی، همسرش به شهادت رسیده و با وجود 5 فرزند، ازدواج نکرده و به تنهایی فرزندانش را بزرگ کرد. این موضوع برای من بسیار تامل برانگیز بود، زنی که در روستا زندگی می کرد به فضای شهر آمده و به تنهایی در اوج جوانی، تمام هم و غمش بزرگ کردن فرزندانش شده بود. بنابراین تصمیم گرفتم درباره فراز و نشیب های زندگی این زن با او مصاحبه کنم.
در متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب آمده است:«رحمت خدا بر این بانوی صبور و باایمان؛ و بر آن جوان مجاهد و مخلص و فداکاری که این رنجهای توانفرسای همسر محبوبش نتوانست او را از ادامهی جهاد دشوارش باز دارد.
جا دارد از فرزندان این دو انسان والا نیز قدردانی شود.»
فرنگیس
خاطرات فرنگیس حیدرپور اثر برگزیده جایزه کتاب سال دفاع مقدس به قلم مهناز فتاحی است که به روایت خاطرات زنی شجاع که در مقام دفاع توانست سرباز دشمن را اسیر کند و نیروی دشمن را به خاک و خون بکشاند، میپردازد. رهبر انقلاب در سفرشان به کرمانشاه به این بانوی بزرگ اشاره کرده بودند و بر ثبت خاطراتش تاکید داشتند.
در سال 1359 پس از حمله عراق به روستای اوازین، مردم به درههای اطراف فرار میکنند. فرنگیس که در آن زمان 18 سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش جهت تهیه غذا به روستا باز میگردند. اما در طول راه پدر و برادر فرنگیس ضمن درگیری با عوامل عراقی کشته میشوند و فرنگیس در پی برخورد با دو سرباز عراقی بدون داشتن سلاح گرم، با تبر پدرش با سربازان درگیر شده، یکی را کشته و دیگری را با تمام تجهیزات جنگی اسیر میکند و به مقر فرماندهی ارتش ایران تحویل میدهد.
در متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب آمده است: « بخش ناگفته و بااهمّیّتی از حوادث دوران دفاع را به مناسبت شرح حال این بانوی شجاع و فداکار، در این کتاب میتوان دید. بانو فرنگیس دلاور با همان روحیّهی استوار و پُرقدرت، و با زبان صادق و صمیمی یک روستایی، و با عواطف و احساسات رقیق و لطیف یک زن، با ما سخن گفته و منطقهی ناشناخته و مهمّی از جغرافیای جنگ تحمیلی را با جزئیّاتش به ما نشان داده است. ما از روستاهای مرزی در دوران جنگ و مصائب فراوان آنان و آوارگیها و گرسنگیها و خسارتهای مادّی و ویرانیها و داغ عزیزان آنها، هرگز به این وضوح و تفصیلی که در این روایت صادقانه آمده است، خبر نداشتیم؛ و نیز از فداکاری جوانان آنان که در شمار اوّلین شتابندگان به مقابله با دشمن مهاجم بودند. ماجرای قتل و اسارت دشمن به دست این بانوی دلاور هم که خود یک داستان مستقل و استثنائی است که نظیر آن فقط در سوسنگرد، در همان اوان، اتّفاق افتاده بود. بانو فرنگیس را باید بزرگ داشت و از نویسندهی کتاب -خانم فتّاحی- بهخاطر قلم روان و شیوا و هنر مصاحبهگیری و خاطرهنویسی، باید بسیار تشکّر کرد. »
دا
این کتاب خاطرات راوی از روزهای آغازین جنگ و روزهای حمله ارتش بعثی عراق به خرمشهر و مقاومتهای مردمی در این شهر را روایت میکند. در این کتاب سیده زهرا حسینی خاطرات خود از روزهای مقاومت و روزهای پس از آن را با جزئیترین موارد روایت میکند تا آنجا که این گونه جزئی نگری و بیان لحظه لحظه وقایع باعث شده تا بسیاری آن را رمان بنامند ، حال آنکه این کتاب سراسر خاطرات واقعی و حقیقی سیده زهرا از آن روزها است.
در متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب آمده است: « کتاب دا که حقا و انصافا کتاب بسیار خوب و قابل طرح در سطح جهانی است، مربوط به بخش کوچکی از وقایع جنگ تحمیلی است و این نشان میدهد که هشت سال دفاع مقدس دارای ظرفیت تولید هزاران کتاب به منظور انتقال فرهنگ و ارزشهای اسلامی و انقلابی به جامعه و جهان است … این کتاب در گستره کشور هنوز شناخته نشده است؛ در حالی که چند صد هزار تا حالا چاب کردید. اگر «دا » شناخته شود، میلیونها نسخه از این کتاب فروش خواهد رفت و میلیونها نفر از محتوای این کتاب بهره خواهند برد… شما هزار کتاب «دا » میتوانید تولید کنید. «دا » یک رگهی ارزشمند است که در معدن پیدا کردید، این راه را ادامه دهید.»
من زنده ام
این کتاب در حوزه اسارت و بخشی از خاطرات نانوشته 4 بانوی اسیر ایرانی به نگارش در آمده تا پاسخگویی بسیاری از سوالات بدون پاسخ در حوزه اسارت بانوان ایرانی در زندان های رژیم بعثی در دوران هشت سال دفاع مقدس باشد. عنوان کتاب که بر روی جلد چاپ شده، دستخط معصومه آباد است. آن روز که برای فرار از بی خبری مفقودالاثری برای خانواده اش یا هر کسی که می توانست فارسی بخواند نوشته بود: «من زنده ام. معصومه آباد»
در متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب آمده است: « بسم الله الرحمن الرحیم، کتاب را با احساس دوگانه اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده اشک، خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا، و بر این هنرمندی در مجسم کردن زیبائیها و زشتیها و رنجها و شادیها آفرین گفتم. گنجینه یادها و خاطرههای مجاهدان و آزادگان، ذخیره عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنیها را پرشمار میکند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهنها و حافظهها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن. این نیز از نوشتههایی است که ترجمهاش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب بویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام میفرستم. 5/ 7/92 »
گلستان یازدهم
این کتاب خاطرات زهرا پناهیروا، همسر سردار شهید علی چیتسازیان، به قلم بهناز ضرابیزاده است. کتاب با زبانی صادقانه به شرح زندگی یک سال و هشتماهة مشترک شهید چیتسازیان و همسرشان پرداخته است. فرماندهای که در جبهه به دلیل مهارتهای رزمی و شجاعتش به عقرب زرد معروف بود، در خانه با مادر و همسرش به اندازهای با مهر و محبت رفتار میکرد که گویی این قلب رئوف هیچگاه سابقه حضور در حرب و قتال را نداشت. «گلستان یازدهم» به زیباترین شکل توانسته است قسمت مهمی از نیمه پنهان زندگی شهید چیتسازیان را به مخاطبان معرفی کند.
در متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب آمده است: « این روایتی شورانگیز است از زندگی سراسر جهاد و اخلاصِ مردی که در عنفوان جوانی به مقام مردان الهی بزرگ نائل آمد، و هم در زمین و هم در ملأ اعلیٰ به عزّت رسید. هنیئاً له.
راوی -شریک زندگی کوتاه او- نیز صدق و صفا و اخلاص را در روایت معصومانهی خود بهروشنی نشان داده است.
در این میان، قلم هنرمند و نگارش آکنده از ذوق و لطف نویسنده است که به این همه، جان داده است. آفرین بر هر دو بانو؛ راوی و نویسندهی کتاب.»