ادب حضور در مجلس اهل بیت علیهمالسلام

اینکه دربارۀ حضور زنانی با ظاهر بهشدت ناموجّه از قبیل «کشف حجاب» و «برهنگی» و … در مجلس اهل بیت، گفته شود که چون این مجالس، برای خودِ اهل بیت هستند و در حکم خانۀ آنهایند، پس ما حق نداریم به چنین افرادی تذکر بدهیم و نهیازمنکر کنیم، یک سخن، ذوقی و ناصواب است؛ چون […]
- اینکه دربارۀ حضور زنانی با ظاهر بهشدت ناموجّه از قبیل «کشف حجاب» و «برهنگی» و … در مجلس اهل بیت، گفته شود که چون این مجالس، برای خودِ اهل بیت هستند و در حکم خانۀ آنهایند، پس ما حق نداریم به چنین افرادی تذکر بدهیم و نهیازمنکر کنیم، یک سخن، ذوقی و ناصواب است؛ چون به این معنی هست که انسان فقط در «مِلک خودش»، حقِ نهیازمنکر دارد، درحالیکه نهیازمنکر، «مکانمند» نیست. این حقّ از ولایت «ایمانی» – و نه ولایت مِلکی و مالکیّتی – مؤمنان نسبت به یکدیگر برآمده که خدای متعال آن را به صورت دوسویه و متقابل قرار داده است: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ». در اینجا هیچ سخنی از «شرط مالکیّت» به میان نیامده است؛ یعنی گفته نشده که نهیازمنکر فقط در جایی که متعلّق به خود ماست، واجب است. خدای متعال برای مؤمنان، این حقّ و تکلیف متقابل را قرار داده است که امر و نهی کنند؛ «در هر جا». بنابراین، نهی از منکر، «همگانی» و «همهجایی» است. البته روشن است که باید بیان و نحوۀ مواجهه، عالی و کریمانه باشد.
- لازمۀ حضور در مکان و مراسم مقدس، «رعایت حداقلها» است و از آن جمله، ملاحظۀ اندکی از «مقدمات ظاهری» هست. در غیر این صورت، اولاً مجلس اهل بیت به «محل معصیت» تبدیل خواهند شد و ثانیاً «شأن» این مجلس نیز تنزّل خواهد یافت. نمیتوان به «کمال فرد» نگریست اما هم «مصلحت جمع» را نادیده انگاشت و هم «منزلت مکان و مراسم» را. محاسبه باید برآیندی و مجموعی باشد، نه «فردگرایانه». نهیاز منکر به صورت غیرمستقیم نیز در جایی موضوعیّت و مشروعیت دارد که مفاسد جمعی و عمومی بر آن مترتّب نشود و منکر، محدود به وضع شخصیِ خودِ فرد باشد، اما در اینجا، پای مصالح مؤمنین و حرمت اولیای الهی در میان است.
- رعایت حداقلهای ظاهری، هیچ دشواری و مشقتی ندارد و محتاج سیر و سلوک نیست؛ آن هم برای برای ساعتی که فرد در مجلس اهل بیت، حاضر است. مگر برای حضور در حرم اهل بیت، چادر به زنان نمیدهند و زنان موظف نیستند در آنجا با چادر حاضر باشند؟! کاریست بسیار ساده و بینیاز از مقدمه. و تازه در اینجا سخن از حداقلهای ظاهری و پوششی است نه چادر. کسیکه برای حضور در اینچنین مجلسی، حتی حاضر نباشد همین اندازه در وضع خود تجدیدنظر موقتی و حداقلی کند، باید در محبتش به اهل بیت تردید کند. حضور در مجلس اهل بیت، محتاج «ادب حضور» است و محبت بدون ادب، معنا ندارد. نمیتوان پذیرفت که کسی حتی در مجلس اهل بیت نیز همچنان به انجامِ «حرام اجتماعی»، ادامه بدهد. دستکم در اینجا باید خویشتنداری کند و بکوشد از محرّمات فاصله بگیرد نه اینکه حتی در این مجلس نیز بر ارتکاب محرّمات، اصرار بورزد.
- تا گفته میشود که «نهیازمنکر» کنیم، کسانی نتیجه میگیرند که قرار است «طرد» صورت بگیرد؛ درحالیکه میان «نهیازمنکر» و «طرد»، هیچگونه تلازمی وجود ندارد. نباید تصور کنیم که «نهیازمنکر»، به معنی «طرد» است. میتوان با بهترین روشها و حکیمانهترین سازوکارها، در همان محل ورود به مجلس اهل بیت، اقدام کرد و موجبات و بسترهای رعایتِ حداقلهای ظاهری را فراهم نمود؛ بدون آنکه کسی طرد و گریزان شود. اما از آنجا که ما دچار فقر طراحیهای خلاقانه و هنرمندانه هستیم، صورت مسأله را پاک میکنیم و میگوییم درِ مجلس اهل بیت به روی همه و با هر ظاهر و رفتاری باز است. به بیان دیگر، به جای اینکه برای نهیازمنکر، «شکل اثربخش» و «قالب کارآمد» بیافرینیم، اصل این واجب الهی را کنار میگذاریم. وظیفۀ مؤمنین این نیست که در انتظار تحققیافتن شرایط تأثیرِ نهیازمنکر بنشینند، بلکه باید فاعلانه و مسئولانه، این شرایط را پدید بیاورند و این از طریق «تجدیدنظر در روشها» ممکن است نه «تعطیلکردن نهیازمنکر». در زمان طاغوت که استاد مطهری در دانشکدۀ الهیاتِ دانشگاه تهران تدریس میکرد، قرار شد آزمون وروی برای داوطلبان در خود دانشکدۀ الاهیات برگزار شود. استاد مطهری معتقد بود که چون این دانشکده، مقدس است باید داوطلبان خانم، باحجاب وارد شوند. ازاینرو، تعدادی روسری تهیه کرد و در جلوی درِ ورودی دانشکده، به دختران مکشفه داده شد تا حجاب را در این مکان رعایت کنند. از قضا، طرح استاد مطهری با استقبال داوطلبان نیز مواجه شد. او در زمانۀ طاغوت نسبت به دانشکدۀ الهیات، اینچنین حساسیّت داشت و ما در زمانۀ حکومت اسلامی نسبت به مجالس اهل بیت، بیتفاوت هستیم.
- «جذب حداکثری» نیز به معنی نفیِ نهیازمنکر نیست. قرار نیست فقط جذب کنیم، بلکه بناست به «ارزشها» جذب کنیم. جذب، برای جذب نیست، بلکه وسیله است برای تحقق خیرات و برکات معنوی در فرد. در این صورت، تنها جذبی مطلوب است که حاصلش، «نزدیکشدن فرد به ارزشها» باشد، نه جذبی که در اثر تساهل و مداهنه و مصانعه صورت میگیرد. جذب حداکثری، هم به معنی تنگنظر و سختگیر نبودن است و هم به معنی استفاده از روشها و قالبهای نو، اما هرگز به معنی عبور از ارزشها برای پُر تعداد شدن نیست. کثرتِ مؤمنان باید بر مدار حقّ باشد، نه به واسطۀ تضییع ارزشها.